حاج علی ترکی یا حاج علی دواچی ( ۱۲۵۰–۱۲۹۰ شمسی ) از اعضاء انجمن تبریز و از بنیان گذاران مرکز غیبی و شخص دوم بعد از علی مسیو بود. پیشه اش دوافروشی بود و در علم شیمی تبحر داشت. وی از پیشگامان جنبش مشروطه بود و هیئت مدیره مرکز غیبی را اداره می کرد.
... [مشاهده متن کامل]
حاج علی دواچی در تبریز به دنیا آمد. وی صاحب داروخانه ناصری تبریز بود و در کار واردات دارو از خارج کشور فعالیت داشت. با شروع خیزش مردمی مشروطه از پیشروان و رهبران نهضت گردید، او را دانتون انقلاب مشروطیت لقب داده اند.
وی از همرزمان ستارخان بود و در یکی از حملات صمدخان به تبریز گلوله ای به مچ دست وی اصابت نمود که سه ماه مداوای آن ادامه داشت. در جریان به توپ بستن مجلس در۱۳۲۶ قمری وی به همراه میرزا حسین واعظ و سید حسن شریف زاده در کنسولگری فرانسه در تبریز متحصن شدند.
پس از پیروزی مشروطه حاج علی به نشر فرهنگ و معارف همت گماشت و در مدرسه سعادت که قریب ۵۰۰ محصل داشت فعالیت می کرد. مدتی نیز رئیس اداره نظمیه تبریز بود.
وی و ثقه الاسلام تبریزی از افراد مدیر و مدبر در دوره مشروطه بودند. کسروی از حاجی علی دوافروش به عنوان مغز متفکر انقلاب مشروطه یاد می کند.
در تمامی یادواره ها از حاج علی دواچی به عنوان انسانی میهن پرست، نیک نفس و دارای عزم و اراده نام برده اند. وی که تیرانداز و جنگجوی ماهری بود، خود مستقیماً در صحنه های نبرد علیه دشمنان مشروطه حضور داشت و مبارزه کرد.
سه ماه قبل از کشتار روس ها در تبریز ( در محرم ۱۳۳۰ ) وی از کار کناره گیری کرده و خانه نشین بود و در حوادث آن چند روز مداخله نداشت ولی افراد صمدخان او را دستگیر کرده و زندانی نمودند و سپس وی به همراه میرزا احمد سهیلی در باغ شمال تبریز به دار آویخته شدند و خانه او را نیز منفجر کردند.
در خصوص واقعه اعدام حاج علی و همراهانش کسروی می نویسد:
در سال ۱۲۸۸ که پس از آمدن روسیان به تبریز سردار و سالار و به شهبندری عثمانی پناهیدند او و شادروان علی موسیو نیز با ایشان بودند تا با ایشان بیرون آمدند؛ ولی در جنگ با روس گویا دست نداشتند و این بود که از شهر نگریخت و چون با فرمانده قزاقان ایرانی که دستهای در تبریز بودند دوستی داشت به میانجیگری او به کنسولخانه روس راه یافته و از میلر زینهار برای خویش گرفت ولی چون صمدخان به شهر درآمد کسانش او را نیز گرفتند و با زدن و آزار بسیار به زندان بردند و سپس از آنجا به باغ شمال فرستادند، روسیان نیز که بر چنان کسان غیرتمندی هرگز نمی بخشودند او را زنده نگذاردند و در همان روزها به خانه اش هم ریختند و تاراج کردند و سپس نیز با دینامیت آن را ویرانه گردانیدند.
... [مشاهده متن کامل]
حاج علی دواچی در تبریز به دنیا آمد. وی صاحب داروخانه ناصری تبریز بود و در کار واردات دارو از خارج کشور فعالیت داشت. با شروع خیزش مردمی مشروطه از پیشروان و رهبران نهضت گردید، او را دانتون انقلاب مشروطیت لقب داده اند.
وی از همرزمان ستارخان بود و در یکی از حملات صمدخان به تبریز گلوله ای به مچ دست وی اصابت نمود که سه ماه مداوای آن ادامه داشت. در جریان به توپ بستن مجلس در۱۳۲۶ قمری وی به همراه میرزا حسین واعظ و سید حسن شریف زاده در کنسولگری فرانسه در تبریز متحصن شدند.
پس از پیروزی مشروطه حاج علی به نشر فرهنگ و معارف همت گماشت و در مدرسه سعادت که قریب ۵۰۰ محصل داشت فعالیت می کرد. مدتی نیز رئیس اداره نظمیه تبریز بود.
وی و ثقه الاسلام تبریزی از افراد مدیر و مدبر در دوره مشروطه بودند. کسروی از حاجی علی دوافروش به عنوان مغز متفکر انقلاب مشروطه یاد می کند.
در تمامی یادواره ها از حاج علی دواچی به عنوان انسانی میهن پرست، نیک نفس و دارای عزم و اراده نام برده اند. وی که تیرانداز و جنگجوی ماهری بود، خود مستقیماً در صحنه های نبرد علیه دشمنان مشروطه حضور داشت و مبارزه کرد.
سه ماه قبل از کشتار روس ها در تبریز ( در محرم ۱۳۳۰ ) وی از کار کناره گیری کرده و خانه نشین بود و در حوادث آن چند روز مداخله نداشت ولی افراد صمدخان او را دستگیر کرده و زندانی نمودند و سپس وی به همراه میرزا احمد سهیلی در باغ شمال تبریز به دار آویخته شدند و خانه او را نیز منفجر کردند.
در خصوص واقعه اعدام حاج علی و همراهانش کسروی می نویسد:
در سال ۱۲۸۸ که پس از آمدن روسیان به تبریز سردار و سالار و به شهبندری عثمانی پناهیدند او و شادروان علی موسیو نیز با ایشان بودند تا با ایشان بیرون آمدند؛ ولی در جنگ با روس گویا دست نداشتند و این بود که از شهر نگریخت و چون با فرمانده قزاقان ایرانی که دستهای در تبریز بودند دوستی داشت به میانجیگری او به کنسولخانه روس راه یافته و از میلر زینهار برای خویش گرفت ولی چون صمدخان به شهر درآمد کسانش او را نیز گرفتند و با زدن و آزار بسیار به زندان بردند و سپس از آنجا به باغ شمال فرستادند، روسیان نیز که بر چنان کسان غیرتمندی هرگز نمی بخشودند او را زنده نگذاردند و در همان روزها به خانه اش هم ریختند و تاراج کردند و سپس نیز با دینامیت آن را ویرانه گردانیدند.
از منظومه در خوشاب
زحاجی محمدتقی شدخراب
دروبام گویاببستندآب
دواچی علی پنج تیری به دست
بدیدم که بگذشت برسان مست
سه حمال غارت زدنبال او
خداوندداندچه بُدحال او
زدنبال اویک نفرفرشباف
به کف پنج تیروقطارش به ناف
... [مشاهده متن کامل]
گذشت ازدم تکیه حیدری
دوحمال غارت به پشت سری
دوآیینه سنگ وپیکرنما
به وجهش شمرده تماماربا
عرق درجبین چرتکه انداخته
به تنزیل ساعات پرداخته
سپردیش بی چرتکه برفرشباف
مخورآنچه درشرع باشدخلاف
. . . . . .
درسال۱۲۳۶پس ازشکست انجمن اسلامیه وفرارشبانه مجتهدومیرهاشم و. . . . . مشروطه خواهان شروع به غارت اغنیاکردند. دیگرغارت شده خانه ملک التجار، خانه مجتهد، خانه امام جمعه. . . . .
دروبام گویاببستندآب
دواچی علی پنج تیری به دست
بدیدم که بگذشت برسان مست
سه حمال غارت زدنبال او
خداوندداندچه بُدحال او
زدنبال اویک نفرفرشباف
به کف پنج تیروقطارش به ناف
... [مشاهده متن کامل]
گذشت ازدم تکیه حیدری
دوحمال غارت به پشت سری
دوآیینه سنگ وپیکرنما
به وجهش شمرده تماماربا
عرق درجبین چرتکه انداخته
به تنزیل ساعات پرداخته
سپردیش بی چرتکه برفرشباف
مخورآنچه درشرع باشدخلاف
. . . . . .
درسال۱۲۳۶پس ازشکست انجمن اسلامیه وفرارشبانه مجتهدومیرهاشم و. . . . . مشروطه خواهان شروع به غارت اغنیاکردند. دیگرغارت شده خانه ملک التجار، خانه مجتهد، خانه امام جمعه. . . . .