علی خیاط

لغت نامه دهخدا

علی خیاط. [ ع َ ی ِ خ َی ْ یا ] ( اِخ ) ابن ابی سعدبن ابی الفرج خیاط، مکنّی به ابوالحسن.فقیه و واعظ و اخباری اوایل قرن ششم هجری بود. او راست : الجامع فی الاخبار. ( از معجم المؤلفین ج 7 ص 99 ).

علی خیاط. [ ع َ ی ِ خ َی ْ یا ] ( اِخ ) ابن محمدبن علی بن فارس ، مشهور به خیاط بغدادی و مکنّی به ابوالحسن. از قاریان به شمار می رفت و در سال 450 هَ. ق.در قید حیات بود. او راست : الجامع فی القرأات العشرو قراءة الاعمش. ( از معجم المؤلفین بنقل از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 573. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 576 ).

علی خیاط. [ ع َ ی ِ خ َی ْ یا ] ( اِخ ) ابن حفناوی. وی طبیب بود. او راست : فتح الرحمان فی بدء خلق الانسان ، که در سال 1213 هَ. ق. از تألیف آن فراغت یافت.( از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الازهریة ج 6 ص 124 ).

فرهنگ فارسی

حفناوی وی طبیب بود اوراست : فتح الرحمان فی بدئ خلق الانسان که در سال ۱۲۱۳ قمری از تالیف آن فراغت یافت

پیشنهاد کاربران

بپرس