علی حده
/~alAhedde/
مترادف علی حده: جدا، جداگانه، سوا، مستقل
برابر پارسی: جدا، جداگانه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
علی حده. [ ع َ لا ح ِ دَ ] ( ع ق مرکب ) علی حدة. جداگانه. ( ناظم الاطباء ) : ارسلان خان فرمود تا جویی علی حده کنند «بیکند» را چنانکه آب بعین ( ؟ ) عمارتهای او رسد.( تاریخ بخارا چ مدرس رضوی ص 23 ). از بغداد هر سال عاملی علی حده بیامدی و هرچه خراج بخارا بودی از این جامه عوض بردی. ( ایضاً ص 24 ). || متفرق. ممتاز. تنها. یک کنار. ( ناظم الاطباء ). || زی خود: وی علی حده کار می کند. و نیز رجوع به «حدة» شود.
فرهنگ فارسی
ابن احمد بن حسن مذحجی مشهور به حده و مکنی به ابوالحسن
جداگانه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
جدا، جداگانه، اختصاصی، منفصل، مجزا، علیحده
مهجور، علیحده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت هرچند بیخود و الکی.
سوال از علی :علیحده درست است یا علی حده و به چه معناست؟
پاسخ علی: علی حده جداگانه است و نه متصل به هم.
سوال: علی نگفتی علی حده به چه معناست؟
... [مشاهده متن کامل]
پاسخ علی : چرا گفتم، گفتم، علی حده جداگانه است، یعنی، معنی علی حده جداگانه است.
نتیجه گیری علی: علی حده جداگانه است و جداگانه.
سوال از علی :علیحده درست است یا علی حده و به چه معناست؟
پاسخ علی: علی حده جداگانه است و نه متصل به هم.
سوال: علی نگفتی علی حده به چه معناست؟
... [مشاهده متن کامل]
پاسخ علی : چرا گفتم، گفتم، علی حده جداگانه است، یعنی، معنی علی حده جداگانه است.
نتیجه گیری علی: علی حده جداگانه است و جداگانه.
در متن حقوق یعنی مضاف برا آنچه که هست
این اصطلاح در شهرستان تیران و کرون استان اصفهان، تلفظ ومعنی متفاوتی از ریشه اصلی به خود گرفته است.
( الحده ) به معنی رفتار و گفتار خود خواسته و عمدی، که میتواند پشت این رفتار و گفتار سیاست و تصمیم قبلی وجود داشته باشد
... [مشاهده متن کامل]
محمد الحده با دست به صورت من زد.
محمد عمدا با دست به صورت من زد.
رضا الحده به من گفت علی خانه نیست.
رضا عمدا به من گفت علی خانه نیست.
( الحده ) به معنی رفتار و گفتار خود خواسته و عمدی، که میتواند پشت این رفتار و گفتار سیاست و تصمیم قبلی وجود داشته باشد
... [مشاهده متن کامل]
محمد الحده با دست به صورت من زد.
محمد عمدا با دست به صورت من زد.
رضا الحده به من گفت علی خانه نیست.
رضا عمدا به من گفت علی خانه نیست.
این اصطلاح در منطقه تیران وکرون اصفهان تلفظ و معنی متفاوتی از ریشه اصلی ان به خود گرفته است.
( الحده ) به معنی رفتار خود خواسته و عمدی
محمد الحده با دست به صورت من زد.
محمد عمدا با دست به صورت من زد.
( الحده ) به معنی رفتار خود خواسته و عمدی
محمد الحده با دست به صورت من زد.
محمد عمدا با دست به صورت من زد.
عل حادا زبان ترکی محلی زرندیه پرندک و زاویه وروستا های همجوار به معنی از قصد به کار میرود
به معنی جداگانه
اما خیلی جاها ظاهراً کاربرد اشتباهی داره - به خاطر معنی و مفهوم نادرستی که از قدیم الایام برای این واژه متصوّر هستند!! رجوع شود به مثال های جالب کاربران صالح و چابوالفضل ⇧
اما خیلی جاها ظاهراً کاربرد اشتباهی داره - به خاطر معنی و مفهوم نادرستی که از قدیم الایام برای این واژه متصوّر هستند!! رجوع شود به مثال های جالب کاربران صالح و چابوالفضل ⇧
این اصطلاح عربی هست به معنای جدا، جداگانه ، تنها، منحصر بفرد، ویژه، براى تو غذا علی حده گذاشته ام، یعنی جدا از سایرین براى تو غذا برداشته ام و کنار گذاشته ام.
در یزد این واژه �الّاده� با تشدید تلفظ می شود: allAde و معنی مستقلا و عمداً و منظورداشتن دارد. مثلا می گویند �تو این حرف را الّاده زدی� یعنی �منظور خاصی از آن داشتی� یا این که �برای من الّاده غذا درست
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نکن� یعنی �اگر کلا غذا درست کردی من هم می خورم ولی اگر قرار نبوده غذا درست کنی، برای فقط من غذا درست نکن�
آقا علی حده یعنی عمدا ) در اطراف زنجان و مناطق ترک نشین ، مخصوصا در خدابنده مثلا کودکی خود را به گریه و زاری الکی بزند تا چیزی که به او نمیدهند را به او به دست بیاورد ، والدین او به نفر سوم که نظار گر
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ماجراست میگویند ول کن اون بچه علی حده گریه میکند و صدایش را بالا میبرد ، یا اگر خانوم خونه مثلا با مرد خونه دعوا کند ، نباید کسی به غیر از خانواده خبری از این وافع پیدا کند ولی زن خونه میره در کوچه میشینه گریه میکنه تا فهمیدن مردم باعث کم شدن نزاع و زدو خورد بر علیه او توسط مرد خانه شود به کار زن ، مرد خانه میگوید بابا علی حده رفته نشسته تو خیابون گریه کرده تا آبروی من رو ببره )
جدا. جداگانه. منحصر به فرد.
جداگانه
امریست علیحده یعنی چیز دیگریست.
سوا ، مجزا
بیش از حد
جدا . تنها
رجوع شود به علی حده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)