علی بیک
لغت نامه دهخدا
علی بیک. [ ع َ ب َ ] ( اِخ ) ابن قراعثمان. وی بعد از پدرش امیر قراعثمان ، بر دیاربکر حاکم بود و پس از او پسرش حسن بیک به حکومت آنجا رسید که بعدها توانست بر امیر جهانشاه بن قرایوسف غلبه کند و خود به سلطنت برسد. ( از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 429 ).
علی بیک. [ ع َ ب َ ] ( اِخ ) چاکرلو. وقتی شاه اسماعیل صفوی پیش از رسیدن سلطنت برای زیارت مرقد جدش شیخ صفی الدین به اردبیل رفت ، این علی بیک چاکرلو حاکم آنجا بود. ( از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 448 ).
علی بیک. [ ع َ ب َ ] ( اِخ ) ذوالقدرلو. وی پس از کشته شدن خلیل سلطان ذوالقدر، به امرشاه اسماعیل صفوی ، به حکومت آن شهر منصوب شد. ( از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 551 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید