علی بن جعفر صادق، یکی از فرزندان جعفر صادق است که به عنوان یکی از مهم ترین راویان حدیث در تشیع شناخته می شود. وی پنج امام شیعه را درک کرده و از سه تن از آنان نقل حدیث نموده است. کتاب مسائل وی، از مصادر کتاب مهم بحارالانوار در نزد شیعیان است.
... [مشاهده متن کامل]
بنابر برخی روایات در منابع شیعی، وی به سال ۱۲۹ یا ۱۳۰ ه. ق به دنیا آمده است. وی پدرش، جعفر صادق را در سن ۱۸ سالگی به سال ۱۴۸ از دست داد. وی که کوچک ترین فرزند جعفر صادق بود، پس از مرگ پدرش، در نزد برادرش موسی کاظم رشد کرد و تعالیم موسی کاظم بر وی اثر گذاشت. وی را به جهت انتساب به خاندان بنی هاشم، به نام های هاشمی، علوی و حسینی خوانده می شد و به جهت زندگی در مدینه، مدنی نام گرفته بود. او و فرزندانش را عریضی نیز می خواند. جهت این تسمیه، زندگانی وی در منطقه عریض، در نزدیکی مدینه بود. وی دوران امامان شیعه بسیاری را درک کرده است؛ از جمله: جعفر صادق، موسی کاظم، علی بن موسی، محمد تقی و علی نقی.
از وی دربارهٔ علت خشم هارون بر موسی کاظم، روایتی منقول است که وقتی یکی از نوادگان جعفر صادق، قصد سفر به بغداد را کرد، به جهت خداحافظی به همراه علی بن جعفر، به دیدار موسی کاظم رفت. در این دیدار موسی کاظم سه مرتبه به برادرزاده خویش، سفارش کرد که از خونش را محترم شمرد. در نهایت، برادرزاده پس از عزیمت به بغداد، نزد هارون رفته و با او مراوده و سخنی گفت که سبب شد تا هارون بر موسی کاظم خشم گرفته و در نهایت وی را دستگیر، مسموم و به قتل برساند. در جای دیگر از سفرهای چندباره خویش به همراه موسی کاظم به حج خبر می دهد و تعداد حج های به جا آورده خود را چهار حج پیاده ذکر می کند.
از مسائلی که در زندگانیِ علی بن موسی الرّضا در منابع یاد شده، انکارِ نسبتِ پدری–فرزندیِ علی بن موسی الرّضا و محمد تقی است. خاستگاهِ این شبهه، فاصلهٔ زمانیِ ۳۰ ساله بین ازدواجِ علی بن موسی و تولدِ محمد تقی است. همین شبهه سبب شد تا بعضی به امامتِ علی بن موسی الرّضا شک کنند؛ چراکه معتقد بودند امام باید صاحبِ فرزند باشد. دلیلِ دیگرِ این انکار، تفاوتِ رنگِ پوستِ بین این پدر و فرزند بود؛ آن طور که منابع منعکس کرده اند، رنگِ پوستِ محمد تقی به مقدارِ زیادی تیره بوده است. بنابر گزارشی که کُلَیْنی در کافی نقل می کند، علی بن جعفر با اعتراف بر ظلمی که خود به همراهِ عموها و برادرانِ علی بن موسی الرّضا بر وی روا داشته اند، داستان را این گونه شرح می دهد که وقتی رنگِ دگرگونِ محمد تقی را دیدیم، به علی بن موسی الرّضا شکایت بردیم که در میانِ خاندان ما، امامی که رنگش دگرگون باشد، نبوده است و علی بن موسی پاسخ داد این فرزند، زادهٔ من است. اما خویشانِ علی بن موسی الرّضا به این حرف، قانع نشدند و تقاضای داوریِ قیافه شناس را مطرح کردند. علی بن موسی مباشرت در چنین کاری را رد کرد، ولی آنان را مختار قرار داد که هرچه می خواهند انجام دهند. در نهایت در روزی مشخص، همگان جمع شدند و برای اطمینانِ بیشتر، بر علی بن موسی الرّضا لباسِ مبدل تن کرده و با صحنه سازی، او را باغبانِ خانه معرفی کردند و به وی گفتند در باغ مشغولِ کار شود، سپس همگی در اتاق جمع شدند. در نهایت قیافه شناس، بررسی های خود را انجام داد و اعلام کرد که پدرِ این فرزند در اتاق نیست، اما عموهای این فرزند و عموهای پدرش در اینجا حاضر هستند؛ سپس اعلام کرد که اگر کسی پدر این فرزند باشد، آن باغبانی است که ردِّ پایش را در باغچه دیده ام. با این سخنِ قیافه شناس، همگی به اشتباه خود پی برده و به امامتِ محمد بن علی اقرار کرده و از علی بن موسی الرّضا عذر خواستند.
... [مشاهده متن کامل]
بنابر برخی روایات در منابع شیعی، وی به سال ۱۲۹ یا ۱۳۰ ه. ق به دنیا آمده است. وی پدرش، جعفر صادق را در سن ۱۸ سالگی به سال ۱۴۸ از دست داد. وی که کوچک ترین فرزند جعفر صادق بود، پس از مرگ پدرش، در نزد برادرش موسی کاظم رشد کرد و تعالیم موسی کاظم بر وی اثر گذاشت. وی را به جهت انتساب به خاندان بنی هاشم، به نام های هاشمی، علوی و حسینی خوانده می شد و به جهت زندگی در مدینه، مدنی نام گرفته بود. او و فرزندانش را عریضی نیز می خواند. جهت این تسمیه، زندگانی وی در منطقه عریض، در نزدیکی مدینه بود. وی دوران امامان شیعه بسیاری را درک کرده است؛ از جمله: جعفر صادق، موسی کاظم، علی بن موسی، محمد تقی و علی نقی.
از وی دربارهٔ علت خشم هارون بر موسی کاظم، روایتی منقول است که وقتی یکی از نوادگان جعفر صادق، قصد سفر به بغداد را کرد، به جهت خداحافظی به همراه علی بن جعفر، به دیدار موسی کاظم رفت. در این دیدار موسی کاظم سه مرتبه به برادرزاده خویش، سفارش کرد که از خونش را محترم شمرد. در نهایت، برادرزاده پس از عزیمت به بغداد، نزد هارون رفته و با او مراوده و سخنی گفت که سبب شد تا هارون بر موسی کاظم خشم گرفته و در نهایت وی را دستگیر، مسموم و به قتل برساند. در جای دیگر از سفرهای چندباره خویش به همراه موسی کاظم به حج خبر می دهد و تعداد حج های به جا آورده خود را چهار حج پیاده ذکر می کند.
از مسائلی که در زندگانیِ علی بن موسی الرّضا در منابع یاد شده، انکارِ نسبتِ پدری–فرزندیِ علی بن موسی الرّضا و محمد تقی است. خاستگاهِ این شبهه، فاصلهٔ زمانیِ ۳۰ ساله بین ازدواجِ علی بن موسی و تولدِ محمد تقی است. همین شبهه سبب شد تا بعضی به امامتِ علی بن موسی الرّضا شک کنند؛ چراکه معتقد بودند امام باید صاحبِ فرزند باشد. دلیلِ دیگرِ این انکار، تفاوتِ رنگِ پوستِ بین این پدر و فرزند بود؛ آن طور که منابع منعکس کرده اند، رنگِ پوستِ محمد تقی به مقدارِ زیادی تیره بوده است. بنابر گزارشی که کُلَیْنی در کافی نقل می کند، علی بن جعفر با اعتراف بر ظلمی که خود به همراهِ عموها و برادرانِ علی بن موسی الرّضا بر وی روا داشته اند، داستان را این گونه شرح می دهد که وقتی رنگِ دگرگونِ محمد تقی را دیدیم، به علی بن موسی الرّضا شکایت بردیم که در میانِ خاندان ما، امامی که رنگش دگرگون باشد، نبوده است و علی بن موسی پاسخ داد این فرزند، زادهٔ من است. اما خویشانِ علی بن موسی الرّضا به این حرف، قانع نشدند و تقاضای داوریِ قیافه شناس را مطرح کردند. علی بن موسی مباشرت در چنین کاری را رد کرد، ولی آنان را مختار قرار داد که هرچه می خواهند انجام دهند. در نهایت در روزی مشخص، همگان جمع شدند و برای اطمینانِ بیشتر، بر علی بن موسی الرّضا لباسِ مبدل تن کرده و با صحنه سازی، او را باغبانِ خانه معرفی کردند و به وی گفتند در باغ مشغولِ کار شود، سپس همگی در اتاق جمع شدند. در نهایت قیافه شناس، بررسی های خود را انجام داد و اعلام کرد که پدرِ این فرزند در اتاق نیست، اما عموهای این فرزند و عموهای پدرش در اینجا حاضر هستند؛ سپس اعلام کرد که اگر کسی پدر این فرزند باشد، آن باغبانی است که ردِّ پایش را در باغچه دیده ام. با این سخنِ قیافه شناس، همگی به اشتباه خود پی برده و به امامتِ محمد بن علی اقرار کرده و از علی بن موسی الرّضا عذر خواستند.