علی اکبر معصوم بیگی مترجم، نویسنده و زندانیِ سیاسیِ سابق اهل ایران است. حوزه تخصصی ترجمه هایش، ادبی است ولی در حوزه های نقد ادبی، تاریخ و سیاسی هم کتاب هایی را ترجمه کرده است. او عضوِ کانونِ نویسندگانِ ایران است.
... [مشاهده متن کامل]
علی اکبر معصوم بیگی ۲۸ اسفندِ ۱۳۲۹ در محله جوادیه تهران زاده شد. او در دبستان پرورش و دبیرستان های رستاخیز، دیانت و رهنما همین محله تحصیل کرد.
وی در ۲۰ تیر ۱۳۶۰ با رفیق همراهش نسترن موسوی پیمان زناشویی بست و حاصل این ازدواج یک دختر به نام ستاره است.
علی اکبر معصوم بیگی در ۱۷ سالگی از سال ۱۳۴۶ به اندیشه های چپ و مرام سوسیالیستی گرایش پیدا کرد و وارد مبارزه سیاسی شد. او در ۱۳۴۹ به مبارزه سازمان یافته پیوست. در ۴ اسفند ۱۳۵۰ به سبب فعالیت های سیاسی به وسیله مأموران مشترک شهربانی و ساواک ( کمیته مشترک ضدخرابکاری ) دستگیر شد. در خرداد ۱۳۵۱ در دادگاه بدوی نخست به هفت سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد ولی در دادگاه تجدیدنظر این حکم به چهار سال تقلیل یافت. او دوران بازداشت و حبس خود را در بازداشتگاه های کمیته مشترک، زندان اوین، زندان قصر و سرانجام زندان عادل آباد شیراز گذراند. هنگامی که موعد آزادی او در اواخر سال ۱۳۵۴ فرارسید، برای او قرار بازداشت مجدد صادر و به زندان بازگردانده شد و به این ترتیب ۹ ماه دیگر تا اواخر سال ۱۳۵۵ را در زندان سپری کرد.
او پس از انقلاب نیز در ۲۰ مهر ۱۳۶۱ دستگیر شد که این بازداشت تا اواخر سال ۱۳۶۳ ادامه پیدا کرد.
وی در مورد فعالیت هایش می گوید: «در تمام زندگی من همواره دو دغدغه و فکر راهنمایم بوده: یکی سیاست، که منظورم سیاست فعال و همراه با پراتیک اجتماعی است نه سیاست شناسی دانشگاهی که من هیچ نسبتی با آن ندارم، و دیگری فرهنگ. »
علی اکبر معصوم بیگی ترجمه را از زندان آغاز کرد. وی در سال ۱۳۵۸ برای برخی روزنامه ها ترجمه می کرد، در سال ۱۳۶۰ به همراه همسرش، نسترن موسوی دو کتاب در زمینه ادبیات داستانی ترجمه کرد: کتابی از ری بردبری و مجموعه ای از داستان های کوتاه نویسندگان آمریکای لاتین. او در گفتگویی پیرامون ترجمه هایش می گوید: «گرایشِ اصلی من این بوده که در دو حوزه کار کنم. در زمینه علوم انسانی و ادبیات. ادبیات هم عمدتاً رمان بود و نقد ادبی. منتها رمان به دلیل اینکه پشت سدهای مختلف گیر می کرد از یک تاریخ مشخص به بعد کمتر به طرفش رفتم وگرنه از «زول»ا سه رمان ترجمه کردم که هر سه رمان منتشر شدند. علایق من متوجه این دو حوزه است. حوزه ی ادبیات و علوم انسانی، یعنی فلسفه، زیبایی شناسی و نقد ادبی. » او ترجمه را گزارشی از زبانی به زبان دیگر می داند و عنوان می کند:« طبیعی است شما تا حد امکان سعی می کنید از چیزی که به ترجمه رنگ ملی و داخلی بدهد خودداری کنید. ولی چون ترجمه را در درجه اول معادل زبانی به زبان دیگر می دانید، ناچارید ببینید که در زبان خودتان چه معادلی برای آن زبان پیدا می کنید. من در ترجمه «پول» سعی کردم آنچه را به عنوان مراتب زبانی در کار زولا بوده رعایت کنم. زولا زمانی که خودش صحبت می کند زبان خودش را دارد که طبیعتا زبان آدم های تحصیل کرده است. ولی وقتی از زبان آدم های داستانش حرف می زند، ما با مراتب زبانی آن آدم ها سروکار داریم. به عبارت دیگر یکی اشراف زاده است، دیگری دربان، آن یکی شرخر و دیگری تاجر و غیره. فکر می کنم کلماتی در زبان است که هیچ چیزی نمی تواند جای آنها را پر کند. » او از سال ۱۳۶۵ به طور جدی، مستمر و حرفه ای به ترجمه و نوشتن پرداخت. نخستین ترجمه او «زندگی و هنر ونگوگ» در سال ۱۳۶۶ منتشر شد.
... [مشاهده متن کامل]
علی اکبر معصوم بیگی ۲۸ اسفندِ ۱۳۲۹ در محله جوادیه تهران زاده شد. او در دبستان پرورش و دبیرستان های رستاخیز، دیانت و رهنما همین محله تحصیل کرد.
وی در ۲۰ تیر ۱۳۶۰ با رفیق همراهش نسترن موسوی پیمان زناشویی بست و حاصل این ازدواج یک دختر به نام ستاره است.
علی اکبر معصوم بیگی در ۱۷ سالگی از سال ۱۳۴۶ به اندیشه های چپ و مرام سوسیالیستی گرایش پیدا کرد و وارد مبارزه سیاسی شد. او در ۱۳۴۹ به مبارزه سازمان یافته پیوست. در ۴ اسفند ۱۳۵۰ به سبب فعالیت های سیاسی به وسیله مأموران مشترک شهربانی و ساواک ( کمیته مشترک ضدخرابکاری ) دستگیر شد. در خرداد ۱۳۵۱ در دادگاه بدوی نخست به هفت سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد ولی در دادگاه تجدیدنظر این حکم به چهار سال تقلیل یافت. او دوران بازداشت و حبس خود را در بازداشتگاه های کمیته مشترک، زندان اوین، زندان قصر و سرانجام زندان عادل آباد شیراز گذراند. هنگامی که موعد آزادی او در اواخر سال ۱۳۵۴ فرارسید، برای او قرار بازداشت مجدد صادر و به زندان بازگردانده شد و به این ترتیب ۹ ماه دیگر تا اواخر سال ۱۳۵۵ را در زندان سپری کرد.
او پس از انقلاب نیز در ۲۰ مهر ۱۳۶۱ دستگیر شد که این بازداشت تا اواخر سال ۱۳۶۳ ادامه پیدا کرد.
وی در مورد فعالیت هایش می گوید: «در تمام زندگی من همواره دو دغدغه و فکر راهنمایم بوده: یکی سیاست، که منظورم سیاست فعال و همراه با پراتیک اجتماعی است نه سیاست شناسی دانشگاهی که من هیچ نسبتی با آن ندارم، و دیگری فرهنگ. »
علی اکبر معصوم بیگی ترجمه را از زندان آغاز کرد. وی در سال ۱۳۵۸ برای برخی روزنامه ها ترجمه می کرد، در سال ۱۳۶۰ به همراه همسرش، نسترن موسوی دو کتاب در زمینه ادبیات داستانی ترجمه کرد: کتابی از ری بردبری و مجموعه ای از داستان های کوتاه نویسندگان آمریکای لاتین. او در گفتگویی پیرامون ترجمه هایش می گوید: «گرایشِ اصلی من این بوده که در دو حوزه کار کنم. در زمینه علوم انسانی و ادبیات. ادبیات هم عمدتاً رمان بود و نقد ادبی. منتها رمان به دلیل اینکه پشت سدهای مختلف گیر می کرد از یک تاریخ مشخص به بعد کمتر به طرفش رفتم وگرنه از «زول»ا سه رمان ترجمه کردم که هر سه رمان منتشر شدند. علایق من متوجه این دو حوزه است. حوزه ی ادبیات و علوم انسانی، یعنی فلسفه، زیبایی شناسی و نقد ادبی. » او ترجمه را گزارشی از زبانی به زبان دیگر می داند و عنوان می کند:« طبیعی است شما تا حد امکان سعی می کنید از چیزی که به ترجمه رنگ ملی و داخلی بدهد خودداری کنید. ولی چون ترجمه را در درجه اول معادل زبانی به زبان دیگر می دانید، ناچارید ببینید که در زبان خودتان چه معادلی برای آن زبان پیدا می کنید. من در ترجمه «پول» سعی کردم آنچه را به عنوان مراتب زبانی در کار زولا بوده رعایت کنم. زولا زمانی که خودش صحبت می کند زبان خودش را دارد که طبیعتا زبان آدم های تحصیل کرده است. ولی وقتی از زبان آدم های داستانش حرف می زند، ما با مراتب زبانی آن آدم ها سروکار داریم. به عبارت دیگر یکی اشراف زاده است، دیگری دربان، آن یکی شرخر و دیگری تاجر و غیره. فکر می کنم کلماتی در زبان است که هیچ چیزی نمی تواند جای آنها را پر کند. » او از سال ۱۳۶۵ به طور جدی، مستمر و حرفه ای به ترجمه و نوشتن پرداخت. نخستین ترجمه او «زندگی و هنر ونگوگ» در سال ۱۳۶۶ منتشر شد.