علی الحال

لغت نامه دهخدا

علی الحال. [ع َ لَل ْ ] ( ع ق مرکب ) بی درنگ. درحال. دروقت. فوری. فوراً. کنایه از زود و شتاب. ( آنندراج ) :
بباید علی الحال کابینش کرد
بیرزد به کابین چنین دختری.
منوچهری.

فرهنگ فارسی

۱- در حال بی درنگ فورا. ۲- علی ای حال : ابو موسی الاشعری گفت علی الحال باز باید گشادن ( خانه را ) تا بنگرم بازگشادند بضرورت .. یا علی الحالات کلها . درهمه حالات .
بی درنگ در حال در وقت فوری

پیشنهاد کاربران

بپرس