علی التعیین. [ ع َ لَت ْ ت َ ] ( ع ق مرکب ) بطور معین و معلوم. بر تصریح : ورای قدر منست التفات صدر جهان که ذکر بنده مخلص کند علی التعیین.سعدی.
بطور معین بتصریح : مسخرند ترا باد وخاک و آتش و آب زهر یکی اثری تازه کن علی التعیین . ( معزی )بطور معین و معلوم