علی الاجمال. [ ع َ لَل ْ اِ ] ( ع ق مرکب ) مجملاً. بطور مجمل و نامعلوم. براجمال. باجمال. و رجوع به اجمال شود.
فرهنگ فارسی
۱- مجملا مختصرا مقابل علی التفصیل : بسرسینه این دوستان علفی التفصیل که دست گیری و رحمت کنی علی الاجمال . ( سعدی .کلیات ) ۲ - بطور مبهم .، مجملا بطور مجمل و نامعلوم بر اجمال