علی استرابادی

لغت نامه دهخدا

( علی استرآبادی ) علی استرآبادی. [ ع َ ی ِ اِ ت َ ] ( اِخ ) ابن ابی زید محمدبن علی نحوی استرآبادی ، ملقب به فصیحی و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن ( علی بن... ) شود.

علی استرآبادی. [ ع َ ی ِ اِ ت َ ] ( اِخ ) ابن علی استرآبادی مازندرانی ، ملقّب به عمادالدین. فقیه و قاری و محدث ومتکلم ، معاصر شاه طهماسب. وی در سال 995 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست : 1 - حاشیه بر نهج البلاغة. 2- رساله اثبات الواجب. 3- رسائلی در اصول قرائت ابن کثیر و نافع و ابوعمر. ( از معجم المؤلفین ج 7 ص 152 ).

علی استرآبادی. [ ع َ ی ِ اِ ت َ ] ( اِخ ) ابن کمال الدین محمود استرآبادی. وی در اصل از مردم مکه بود. و شرح ممزوج و بسیطی بر «قانون » ابن سینا نوشته است. ( از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1312 ).

علی استرآبادی. [ ع َ ی ِ اِ ت َ ] ( اِخ ) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی. فقیه و مطلع در علم اصول و هیئت بود و در سال 1315 هَ. ق. درگذشت. او راست : 1 - البردالیمانی فی الفاظالمعانی. 2 - بروزالرموز فی متصرفات المسائل و متجدداتها. 3 - البروق اللامعة فی شرح الزیارةالجامعة. 4 - تحریرالاصول فی اصول الفقه. 5 - غایةالاَّمال و بروج العروج فی الهیئة. 6 - کلیات القواعد الفقهیة و مندمجاتها. ( از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه عاملی ج 42 ص 30 ). و رجوع به مصنفی علم الرجال ص 324 شود.

علی استرآبادی. [ ع َ ی ِ اِ ت َ ] ( اِخ ) شیعی ، ملقّب به شرف الدین. متوفی در حدود سال 965 یا 970 هَ. ق. او راست : 1 - تأویل الایات الباهرة فی فضل العترةالطاهرة. 2 - الفوائدالغرویة فی شرح الجعفریة. ( از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 745 ).

فرهنگ فارسی

شیعی ملقب به شرف الدین متوفی در حدود سال ۹۶۵ یا ۹۷٠ قمری

پیشنهاد کاربران

بپرس