علی ازدی

لغت نامه دهخدا

علی ازدی. [ ع َی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن حکیم ازدی ، مکنّی به ابوالحسن. تابعی بود. و نیز رجوع به ابوالحسن ( علی بن... ) شود.

علی ازدی. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن ظافربن حسین ازدی مصری مالکی ، ملقّب به جمال الدین و مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی و متکلم و مورخ و اخباری و ادیب و سیاستمدار بود و در نظم سخن نیز دست داشت. وی در سال 565 یا 567 هَ. ق. متولد شد و مدتی سمت وزارت الملک الاشرف موسی بن الملک العادل را به عهده داشت. سپس وزارت را فروگذاشت و به مصر بازگشت و در آنجا در سال 613 یا 623 هَ. ق. درگذشت. او راست : 1 - اخبارالشجعان. 2 - اساس السیاسة. 3 - بدایعالبدایة فیمن قال شعراً علی البدیهة. 4 - الدول المنقطعة، در حدود 4 مجلد. 5 - غرائب التنبیهات. و نیز او را اشعاری است. ( از معجم المؤلفین ج 7 ص 113 ). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است : سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 131. الوافی صفدی ج 12 ص 77. فهرس المؤلفین. معجم الادباء ج 13 ص 264. فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 51. کشف الظنون ص 74 و سایر صفحات. ایضاح المکنون ج 1 ص 42 و ج 2 ص 562. فهرس الخدیویة ج 4 ص 210. فهرس المخطوطات المصوره سید ج 2 ص 63. هدیةالعارفین ج 1 ص 706. و نیز رجوع به ابن ظافر ازدی شود.

علی ازدی. [ ع َ ی ِ اَ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن علی بن محمدبن یوسف بن سلیمان بن عمر ازدی ، مشهور به ابن استجی. عالم و ادیب و شاعر ( 377 - 455 هَ. ق. ) او را تصانیف بسیاری است. ( از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 92. الصله ابن بشکوال ج 1 ص 408 و لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 240 ).

علی ازدی. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن معاویةبن احمد ازدی مهلبی بصری شیعی ( علی بلال... )، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی مهلبی شود.

فرهنگ فارسی

ابن معاویه احمد ازدی مهلبی بصری شیعی مکنی به ابوالحسن

پیشنهاد کاربران

بپرس