علویین
لغت نامه دهخدا
علویین. [ ع ِل ْ وی ی َی ْ ] ( ع ص نسبی ، اِ ) مثنای عِلوی. رجوع به علوی شود. || ( اِخ ) زحل و مشتری. عَلَویین. ( اقرب الموارد ).
- قران علویین ؛ قران زحل و مشتری که بهر بیست سال یک بار باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا، از مقدمه ابن خلدون ).
علویین. [ ع ِل ْ وی یی ] ( ص نسبی ، اِ ) ج ِ عِلوی. رجوع به علوی شود. || ( اِخ ) زحل و مشتری و مریخ ، ازآنرو که فلک این سه بالای آفتاب است. و رجوع به سفلیین شود.( یادداشت مرحوم دهخدا ). و نیز رجوع به علویة شود.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) جمع علوی درحالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) علویون .
جمع علوی زحل و مشتری و مریخ از آنرو که فلک این سه بالای آفتاب است
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید