[ویکی فقه] علمای فقه و اصول، مبانی یا مبادی برای اجتهاد برشمرده اند. از نظر ایشان، توقف اجتهاد بر این علوم، از باب توقف مقدمه بر ذی المقدمه است، و بدون این علوم، اجتهاد ممکن نیست.از آنجا که بحث در این مقاله، بحث از اثبات یا نفی این مقدمات نیست، و هدفْ ارائه نکاتی نو است، از زاویه جدیدی به مباحث پرداخته شده و بحث از فلسفه آن علوم و مباحث روشی به میان آمده چگونگی به کارگیری این علوم در استنباط ، کار گرفت، و حل معضلات و مشکلاتی که در این علوم وجود دارد، از دیگر مباحثی است که به آن ها خواهیم پرداخت.
از این روز مباحث این مقاله را در چهار بخش علوم عقلی و نیمه عقلی، علوم ادبی، علوم نقلی، و علوم جدید پی خواهیم گرفت.
علوم عقلی
پرداختن به فلسفه به عنوان مقدمه ای برای اجتهاد، از مباحثی به شمار می رود که در علوم مقدماتی مورد بحث قرار نگرفته است، گرچه دانستن فلسفه برای فهم و حل بعضی مباحث علم اصول از نظر عده ای لازم است، اما لزوم دانستن این علم برای اجتهاد در علم اصول، از مباحثی است که در این جایگاه باید مورد بررسی قرار گیرد؛ همچنین تأثیر داخل کردن فلسفه در اصول به حدی است که دو اصول متفاوت را می تواند رقم زند، لذا در این فصل به آرای فقها و اصولی ها خواهیم پرداخت و نکات دیگری را که برای طالبان اجتهاد لازم است مطرح خواهیم کرد.
← اصل نیاز به فلسفه، فارغ از وضع موجود
گرچه در کتب قدمای اصحاب، بحث از لزوم علم کلام و دانستن مباحث آن مورد کنکاش قرار گرفته، اما اکنون در میان فقها و اصولی ها کسی منکر این نکته نیست که بعضی مباحث کلامی، مثل عدم تحریف قرآن که حجیت قرآن و ظواهر آن را درپی دارد، لازم است. اما قواعد کلامیِ بسیار مؤثر و بعضی مباحث کلام جدید و تأثیر آن در فلسفه فقه، از مباحثی است که به آن پرداخته نشده است. لذا در این مجال به طرح این نکات می پردازیم.
← اقوال در باب تحصیل علم کلام
...
از این روز مباحث این مقاله را در چهار بخش علوم عقلی و نیمه عقلی، علوم ادبی، علوم نقلی، و علوم جدید پی خواهیم گرفت.
علوم عقلی
پرداختن به فلسفه به عنوان مقدمه ای برای اجتهاد، از مباحثی به شمار می رود که در علوم مقدماتی مورد بحث قرار نگرفته است، گرچه دانستن فلسفه برای فهم و حل بعضی مباحث علم اصول از نظر عده ای لازم است، اما لزوم دانستن این علم برای اجتهاد در علم اصول، از مباحثی است که در این جایگاه باید مورد بررسی قرار گیرد؛ همچنین تأثیر داخل کردن فلسفه در اصول به حدی است که دو اصول متفاوت را می تواند رقم زند، لذا در این فصل به آرای فقها و اصولی ها خواهیم پرداخت و نکات دیگری را که برای طالبان اجتهاد لازم است مطرح خواهیم کرد.
← اصل نیاز به فلسفه، فارغ از وضع موجود
گرچه در کتب قدمای اصحاب، بحث از لزوم علم کلام و دانستن مباحث آن مورد کنکاش قرار گرفته، اما اکنون در میان فقها و اصولی ها کسی منکر این نکته نیست که بعضی مباحث کلامی، مثل عدم تحریف قرآن که حجیت قرآن و ظواهر آن را درپی دارد، لازم است. اما قواعد کلامیِ بسیار مؤثر و بعضی مباحث کلام جدید و تأثیر آن در فلسفه فقه، از مباحثی است که به آن پرداخته نشده است. لذا در این مجال به طرح این نکات می پردازیم.
← اقوال در باب تحصیل علم کلام
...
wikifeqh: علوم_مقدماتی_اجتهاد