علوس
لغت نامه دهخدا
علوس.[ ع َ ] ( اِخ ) نام قریه ای است. ( از معجم البلدان ).
علوس. [ ع َل ْ لو ] ( اِخ ) از قلعه های بختیةالاکراد است از ناحیه ارزن. ( از معجم البلدان ). قلعه ایست اکراد را. ( از منتهی الارب ).
علوس. [ ع ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) قولنج و درد شکم. ( ناظم الاطباء ). علّوز. علّوص.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید