علوده
لغت نامه دهخدا
علودة. [ ع ِل ْ وَدْ دَ ] ( ع ص ) مؤنث علودّ. رجوع به علودّ شود. || اسب سرکش. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || اسبی که منقاد نشود مگر آنکه از پس وی را برانند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اسب سرکش که کشیده نشود مگر آنکه از پس رانند آنرا. ( منتهی الارب ). || شتر کهنسال. ( از منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید