علهب

لغت نامه دهخدا

علهب. [ ع َ هََ ] ( ع ص ، اِ ) تکه درازشاخ. ( منتهی الارب ). آهوی نر درازشاخ ، خواه وحشی باشد و خواه اهلی. ( از لسان العرب ). آهوی نر درازشاخ. ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). گاو وحشی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). گاو و آهوی وحشی. ( از لسان العرب ). ج ، عَلاهبة. ( لسان العرب ) ( تاج العروس ) ( متن اللغة ). || مرد بلندبالا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مرد بلندبالا، و یا کهنسال از مردم و آهوان. ( از لسان العرب ) ( تاج العروس ) ( متن اللغة ) ( ذیل اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس