علم و دین در قرون وسطی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قرون وسطی، نام دوره ای است که برای تقسیم بندی تاریخ و تاریخ فلسفه استفاده می شود. معمولاً قرون وسطی را از پایان امپراتوری روم در قرن پنجم میلادی تا سقوط قسطنطنیه و پایان امپراتوری روم شرقی در ۱۴۵۳در نظر می گیرند. علم و دین از دوره پس از قرون وسطی، به عنوان رنسانس یا نوزائی علمی یاد می شود، و دوره قبل از آن را عصر ظلمت و تاریکی می نامند، و پیش از این دوره، قرون اولیه مسیحیت واقع شده است، و قبل از آن عصر، دوران مربوط به روم و یونان قدیم است.
«ایان باربور» بحث درباره علم و دین در قرون وسطی (middle Ages) را به عنوان مدخل و مقدمه ای بر مباحث علم و دین در قرن هفدهم قرار داده است؛ چنان که پس از توصیف قرن هفدهم به عنوان قرن تولد علم جدید و قرنی که تحولات سریعی در جهان بینی بشر پدید آمد، گفته است: «برای آنکه پیچ و خم های این راه طی شده را به تفصیل بشناسیم، بعضی مفروضات و مقبولات فکری و علمی قرون وسطی را که در قرن هفدهم به معارضه خوانده شده، اجمالا بررسی می کنیم.»
باربور، ایان، علم و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ص۱۸.
بسیاری از عوامل تشکیل دهنده تمدن، هزاران سال پیش از ظهور تمدن یونانی در مصر و بین النهرین وجود داشت و از آن مناطق به سرزمین های همسایه نیز رسیده بود. ولی هنوز عناصر خاصی لازم بود تا تمدن پدید آید. سرانجام یونانیان این کمبود را بر طرف کردند. پیشرفت های یونانیان در هنر و ادب بر همه کس معلوم است، اما آنچه این قوم در زمینه فکر محض آوردند، از توفیق های هنری و ادبی آنها نیز کم نظیرتر است. ریاضیات و علم و فلسفه را یونانیان پدید آوردند؛ حساب و قدری هندسه در میان مصریان و بابلیان وجود داشت، ولی بیشتر به شکل قواعد تجربی که از شمارش انگشتان به دست می آید؛ روش استنتاج از مقدمات کلی را یونانیان ابداع کردند.
راسل، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه: نجف دریابندری، ج۱، ص۲۸-۲۷.
دوران عظمت آتن از زمان دو جنگ یونان و ایران (۴۹۰ و ۴۸۰ قبل از میلاد) آغاز می شود. پیش از این زمان، ایونیا (IOnia) و شهرهای یونانی نشین جنوب ایتالیا و جزیره سیسیل، پرورنده مردان بزرگ بودند. پیروزی آتن بر داریوش در ماراتون (۴۹۰) و پیروزی نیروی دریایی متحد یونانیان بر خشایارشاه (۴۸۰) پسر و جانشین داریوش، آتن را که رهبر جنگ با ایرانیان بود، صاحب حیثیت و آبروی بسیار ساخت.در زمینه فلسفه، آتن فقط دو نام بزرگ به سلسله فلاسفه افزود و این دو عبارتند از: سقراط و افلاطون. مردم آتن چنان به فلسفه علاقه داشتند که با شوق و ذوق به سخنان معلمانی که از شهرهای دیگر به آتن می آمدند، گوش فرا می دادند. جوانانی که آرزوی آموختن فن جدل و مناظره در سر داشتند، به دنبال معلمان فلسفه و سوفسطائیان می گشتند. حکومت آتن را رهبری خردمند به نام «پریکلس» اداره می کرد. وی از طریق انتخابات آزاد به حکومت رسید و تا سال ۴۳۰ قبل از میلاد که سقوط کرد، در حدود سی سال حکومت نمود. کارهایی که در زمان پریکلس در آتن صورت گرفت، شاید شگفت انگیزترین حوادث تاریخ باشد. تا آن زمان، آتن نسبت به بسیاری دیگر از شهرهای یونان عقب افتاده بود؛ نه در هنر و نه در ادبیات هیچ مرد بزرگی به وجود نیاورده بود. اما ناگهان به سائقه پیروزی و توانگری و احتیاج به ترمیم و تعمیر و تجدید بنا، گروه معماران و پیکرتراشان و نمایشنامه نویسان آتن، که تاکنون جهان بهتر از آن به خود ندیده است، آثاری پدید آوردند که زمان های بعد را تا عصر جدید تحت تاثیر قرار داد.اما تعادل نیروهایی که این عصر طلایی را پدید آورده بودند، تعادلی ناپایدار بود؛ این تعادل هم از درون و هم از بیرون تهدید می شد. از درون به وسیله دموکراسی، و از بیرون به وسیله شهر اسپارت. از یک طرف، اشراف و رهبران توده مردم سهم بیشتری در قدرت سیاسی را خواهان شدند، و از سوی دیگر، اختلافات سیاسی میان آتن و اسپارت بالا گرفت، و سرانجام این اختلاف منجر به جنگ این دو شهر گردید (۴۳۱-۴۰۴ قبل از میلاد) و آتن به کلی شکست خورد.اما با وجود سقوط سیاسی، حیثیت آتن بر جای خود باقی ماند، و این شهر برای مدتی در حدود یک هزار سال، مرکز فلسفه شد. اسکندریه از لحاظ ریاضیات و علوم از آتن پیش افتاد، ولی وجود افلاطون و ارسطو آتن را از حیث فلسفه برتر ساخت. آکادمی ای که افلاطون در آن درس می داد، بیش از همه مکاتب دیگر عمر کرد و تا دو قرن پس از آنکه امپراطوری روم به کیش مسیحی درآمد، این مکتب به عنوان یک جزیره کفر با سماجت به زندگی خود ادامه داد. سرانجام در سال ۵۲۹ پس از میلاد، ژوستینین از روی تعصب دینی آکادمی را بست و قرون سیاه بر اروپا سایه افکند.
راسل، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه: نجف دریابندری، ج۱، ص۶۲، فصل هفتم.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس