[ویکی فقه] علم حضوری، به معنای علم به ذات معلوم بدون واسطه صورت ذهنی بوده و مرتبه بالاتر از علم حصولی قرار دارد.
در اصطلاح فلسفی علم بر دو قسم است: ۱. علم حضوری، ۲. علم حصولی.علم حضوری یعنی علمی که عین واقعیت معلوم پیش عالم (نفس یا ادراک کننده دیگری) حاضر است و عالم شخصیت معلوم را می یابد؛ مانند علم نفس به ذات خود و حالات وجدانی و ذهنی خود. به بیان دیگر، علم حضوری عبارت است از این که حصول علم برای عالم محتاج به واسطه قراردادن چیز دیگری نباشد. به بیان سوم، علم حضوری عبارت از حضور نفس شیء برای شیء دیگر است. به این جهت است که گفته اند علم حضوری همان علمی است که عین معلوم خارجی است. در علم حضوری مطابق تعریف بالا علم و معلوم یکی است؛ یعنی وجود علم عین وجود معلوم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه حضور خود معلوم در نزد عالم است، و از این جهت این علم را «حضوری» می نامند.
رتبه علم حضوری
علم حضوری مرتبه بالاتر از علم حصولی است؛ چرا که در این جا خود معلوم در پیشگاه عالم حضور دارد، نه نقش و صورتش. علم حق تعالی به ذات خود، علم موجودات مجرد مانند ملائکه به ذات خود و علم نفوس ناطقه انسانی (چون مجرد هستند) به خود، علم حضوری است. علمی که انسان به خود دارد، همان چیزی که با «من» از آن تعبیر می کنند، نه با «تن». من و تن، قلب و قالب با یکدیگر فرق می کنند؛ یعنی آن چه که با «من» به آن اشاره می کنند، علم حضوری است که در آن جا در حقیقت علم و عالم و معلوم یکی است؛ یعنی خود معلوم در پیشگاه عالم حضور دارد؛ برای این که شیء فاقد خودش نیست.
موارد علم حضوری
شایان توجه است که علم حضوری به علم مجرد به ذات خویش منحصر نیست، چنان که مشائین معتقدند، بلکه علم حضوری در سه مورد است:۱. علم مجرد؛ مانند علم نفس به ذات خویش بدون این که صورتی از نفس در نفس تولید شود که آن صورت کیف باشد و نفس از آن منفعل گردد، و بین نفس و آن صورت اضافه محقق شود، بلکه نفس پیوسته به وجود و ذات خود عالم است و عالم غیر از علم نبوده، بلکه عین علم است.۲. قسم دوم از اقسام علم حضوری، علم علت به معلول خویش است که معلول پیش علت حضور دارد.۳. قسم سوم، علم هر مجردی به مجرد دیگر است، اعم از این که آن مجرد از معالیل او باشد یا نه.
نکته مهم
...
در اصطلاح فلسفی علم بر دو قسم است: ۱. علم حضوری، ۲. علم حصولی.علم حضوری یعنی علمی که عین واقعیت معلوم پیش عالم (نفس یا ادراک کننده دیگری) حاضر است و عالم شخصیت معلوم را می یابد؛ مانند علم نفس به ذات خود و حالات وجدانی و ذهنی خود. به بیان دیگر، علم حضوری عبارت است از این که حصول علم برای عالم محتاج به واسطه قراردادن چیز دیگری نباشد. به بیان سوم، علم حضوری عبارت از حضور نفس شیء برای شیء دیگر است. به این جهت است که گفته اند علم حضوری همان علمی است که عین معلوم خارجی است. در علم حضوری مطابق تعریف بالا علم و معلوم یکی است؛ یعنی وجود علم عین وجود معلوم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه حضور خود معلوم در نزد عالم است، و از این جهت این علم را «حضوری» می نامند.
رتبه علم حضوری
علم حضوری مرتبه بالاتر از علم حصولی است؛ چرا که در این جا خود معلوم در پیشگاه عالم حضور دارد، نه نقش و صورتش. علم حق تعالی به ذات خود، علم موجودات مجرد مانند ملائکه به ذات خود و علم نفوس ناطقه انسانی (چون مجرد هستند) به خود، علم حضوری است. علمی که انسان به خود دارد، همان چیزی که با «من» از آن تعبیر می کنند، نه با «تن». من و تن، قلب و قالب با یکدیگر فرق می کنند؛ یعنی آن چه که با «من» به آن اشاره می کنند، علم حضوری است که در آن جا در حقیقت علم و عالم و معلوم یکی است؛ یعنی خود معلوم در پیشگاه عالم حضور دارد؛ برای این که شیء فاقد خودش نیست.
موارد علم حضوری
شایان توجه است که علم حضوری به علم مجرد به ذات خویش منحصر نیست، چنان که مشائین معتقدند، بلکه علم حضوری در سه مورد است:۱. علم مجرد؛ مانند علم نفس به ذات خویش بدون این که صورتی از نفس در نفس تولید شود که آن صورت کیف باشد و نفس از آن منفعل گردد، و بین نفس و آن صورت اضافه محقق شود، بلکه نفس پیوسته به وجود و ذات خود عالم است و عالم غیر از علم نبوده، بلکه عین علم است.۲. قسم دوم از اقسام علم حضوری، علم علت به معلول خویش است که معلول پیش علت حضور دارد.۳. قسم سوم، علم هر مجردی به مجرد دیگر است، اعم از این که آن مجرد از معالیل او باشد یا نه.
نکته مهم
...
wikifeqh: علوم_حضوری