علم برداشتن. [ ع َ ل َ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) حمل علم. برگرفتن علم. || میدان گرفتن. ( ناظم الاطباء ). || کنایه از عزاداری و سوگواری. ( آنندراج ) : پیش از آن دم که بسوزد ز وفاداریها شمع در ماتم پروانه علم بردارد.
سالک یزدی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - بردن درفش حمل علم ۲ - عزاداری کردن سوگواری بر پا داشتن .