[ویکی فقه] علم الهی و اختیار آدمی. علم الهی، در نظر غالب متالّهان، علمی نامحدود است و خداوند ذاتی است آگاه به همه امور که نه تنها به امور گذشته و حال، بلکه بر تمام حوادثی که در آینده نیز رخ می دهند واقف است. حال، این پرسش بنیادین رخ می نماید که آیا باور به علم پیشین الهی با اعتقاد به اختیار و آزادی انسان سازگار است؟ پاسخ نهایی دانشمندان مسلمان برای این مساله به اجمال آن است که علم خداوند به رفتارهای اختیاری انسان، با وصف اختیاری بودن تعلق می پذیرد، یعنی خداوند می داند که رفتار خاصی از شخص معینی در زمان خاصی (در آینده)، به صورت اختیاری، سر می زند و چنین علمی نه تنها منافی اختیار نیست، بلکه آن را تاکید می کند.
یکی از مسائل عمیق و پیچیده فلسفی، که از یک سو با خداشناسی و از سوی دیگر با انسان شناسی پیوند می یابد، مساله سازگاری علم الهی با اختیار انسان است. علم الهی، در نظر غالب متالّهان، علمی نامحدود است و خداوند ذاتی است آگاه به همه امور که نه تنها به امور گذشته و حال، بلکه بر تمام حوادثی که در آینده نیز رخ می دهند واقف است. در نتیجه، خدا از پیش، تمام افعالی را که آدمیان در آینده انجام خواهند داد، می داند. حال، این پرسش بنیادین رخ می نماید که آیا باور به علم پیشین الهی با اعتقاد به اختیار و آزادی انسان سازگار است؟در پاسخ به پرسش بالا گروهی چنین پنداشته اند که اگر خدا از پیش بداند که شخص خاصی عمل معینی را در آینده انجام خواهد داد، انجام آن عمل ضرورت می یابد و خودداری از آن ناممکن می گردد و این معنایی جز مجبور بودن آن شخص در انجام آن عمل نخواهد داشت. بدین ترتیب، اعتقاد به علم پیشین الهی، از دورانهای کهن، یکی از مبانی جبرگرایی بوده است. (پرسش از سازگاری علم الهی با اختیار آدمی، در تاریخ فلسفه و کلام اسلامی، سابقه ای دیرینه دارد و یکی از مهمترین ادله اشاعره بر جبرگرایی همانا ناسازگار دیدنِ این دو با یکدیگر بوده است. پاسخ نهایی دانشمندان مسلمان برای این مساله به اجمال آن است که علم خداوند به رفتارهای اختیاری انسان، با وصف اختیاری بودن تعلق می پذیرد، یعنی خداوند می داند که رفتار خاصی از شخص معینی در زمان خاصی (در آینده)، به صورت اختیاری، سر می زند و چنین علمی نه تنها منافی اختیار نیست، بلکه آن را تاکید می کند.)آشتی پذیری دانایی خداوند با آزادی آدمی، هنوز مساله ای زنده و جدّی است و امروزه به ویژه در حوزه فلسفه دین ـ صورتهای نوینی از آن مورد بحث و گفت وگو است؛ گروهی از فیلسوفان دین غربی باور به علم پیشین الهی را منافی اعتقاد به اختیار انسان دانسته اند و جماعتی دیگر، بر سازگاری این دو احتجاج ورزیده اند. نوشته حاضر نگاهی گذرا به دیدگاههای برخی از این فیلسوفان خواهد داشت.
ویژگی های علم الهی
پیش از آغاز بحث، لازم است که مقصود از دو مفهوم اساسی «علم الهی» و «اختیار» روشن گردد. امّا ارائه تعریفی دقیق و جامع از این دو مفهوم کاری بس دشوار است، به ویژه آنکه در هر دو مورد دیدگاههای فلسفی متنوع و گاه متعارضی، وجود دارد. آنچه که در این مجال محدود گفتنی است، اشاره ای مختصر به پاره ای از ویژگی های علم الهی است که تقریباً مورد اتفاقند و پذیرفتن آنها برای شکل گیری بحث حاضر ضرورت دارد. این ویژگی ها عبارتند از:
← نامحدودیت
شایان ذکر است که در فلسفه دین معاصر، علم خداوند نوعی معرفت (knowledge) (به معنای مصطلح آن) تلقی می شود. معرفت، در معرفت شناسی معاصر، عبارت است از باور درست و موجّه. (true justified belief) نتیجه قابل توجه این دیدگاه آن است که علم خداوند متضمن باور (اعتقاد) او به قضایای درست می باشد. البته نسبت دادن مفاهیمی همچون «اعتقاد» و «باور» به خداوند، در زبان فارسی، امری نامانوس و غریب می نماید، ولی در فلسفه دین معاصر غرب کاربردی مانوس و رایج دارد.از آنجا که هدف اصلی مقاله حاضر ارائه گزارشی فشرده از دیدگاه فیلسوفان دین معاصرِ غربی است، چاره ای جز آن نیست که تا حدّ امکان از ادبیات و اصطلاح شناسی مورد استفاده این فیلسوفان بهره بریم. با این حال، از این پس، در نقل دیدگاه آنان، به جای تعبیر «اعتقاد یا باور خدا» از همان عبارتِ «علم خدا» استفاده خواهیم کرد، امّا بر این نکته تاکید می ورزیم که مقصود از این تعبیر همان مفهومی است که فیلسوفان غربی از واژه «باور(belief)» اراده می کنند.
اختیار
...
یکی از مسائل عمیق و پیچیده فلسفی، که از یک سو با خداشناسی و از سوی دیگر با انسان شناسی پیوند می یابد، مساله سازگاری علم الهی با اختیار انسان است. علم الهی، در نظر غالب متالّهان، علمی نامحدود است و خداوند ذاتی است آگاه به همه امور که نه تنها به امور گذشته و حال، بلکه بر تمام حوادثی که در آینده نیز رخ می دهند واقف است. در نتیجه، خدا از پیش، تمام افعالی را که آدمیان در آینده انجام خواهند داد، می داند. حال، این پرسش بنیادین رخ می نماید که آیا باور به علم پیشین الهی با اعتقاد به اختیار و آزادی انسان سازگار است؟در پاسخ به پرسش بالا گروهی چنین پنداشته اند که اگر خدا از پیش بداند که شخص خاصی عمل معینی را در آینده انجام خواهد داد، انجام آن عمل ضرورت می یابد و خودداری از آن ناممکن می گردد و این معنایی جز مجبور بودن آن شخص در انجام آن عمل نخواهد داشت. بدین ترتیب، اعتقاد به علم پیشین الهی، از دورانهای کهن، یکی از مبانی جبرگرایی بوده است. (پرسش از سازگاری علم الهی با اختیار آدمی، در تاریخ فلسفه و کلام اسلامی، سابقه ای دیرینه دارد و یکی از مهمترین ادله اشاعره بر جبرگرایی همانا ناسازگار دیدنِ این دو با یکدیگر بوده است. پاسخ نهایی دانشمندان مسلمان برای این مساله به اجمال آن است که علم خداوند به رفتارهای اختیاری انسان، با وصف اختیاری بودن تعلق می پذیرد، یعنی خداوند می داند که رفتار خاصی از شخص معینی در زمان خاصی (در آینده)، به صورت اختیاری، سر می زند و چنین علمی نه تنها منافی اختیار نیست، بلکه آن را تاکید می کند.)آشتی پذیری دانایی خداوند با آزادی آدمی، هنوز مساله ای زنده و جدّی است و امروزه به ویژه در حوزه فلسفه دین ـ صورتهای نوینی از آن مورد بحث و گفت وگو است؛ گروهی از فیلسوفان دین غربی باور به علم پیشین الهی را منافی اعتقاد به اختیار انسان دانسته اند و جماعتی دیگر، بر سازگاری این دو احتجاج ورزیده اند. نوشته حاضر نگاهی گذرا به دیدگاههای برخی از این فیلسوفان خواهد داشت.
ویژگی های علم الهی
پیش از آغاز بحث، لازم است که مقصود از دو مفهوم اساسی «علم الهی» و «اختیار» روشن گردد. امّا ارائه تعریفی دقیق و جامع از این دو مفهوم کاری بس دشوار است، به ویژه آنکه در هر دو مورد دیدگاههای فلسفی متنوع و گاه متعارضی، وجود دارد. آنچه که در این مجال محدود گفتنی است، اشاره ای مختصر به پاره ای از ویژگی های علم الهی است که تقریباً مورد اتفاقند و پذیرفتن آنها برای شکل گیری بحث حاضر ضرورت دارد. این ویژگی ها عبارتند از:
← نامحدودیت
شایان ذکر است که در فلسفه دین معاصر، علم خداوند نوعی معرفت (knowledge) (به معنای مصطلح آن) تلقی می شود. معرفت، در معرفت شناسی معاصر، عبارت است از باور درست و موجّه. (true justified belief) نتیجه قابل توجه این دیدگاه آن است که علم خداوند متضمن باور (اعتقاد) او به قضایای درست می باشد. البته نسبت دادن مفاهیمی همچون «اعتقاد» و «باور» به خداوند، در زبان فارسی، امری نامانوس و غریب می نماید، ولی در فلسفه دین معاصر غرب کاربردی مانوس و رایج دارد.از آنجا که هدف اصلی مقاله حاضر ارائه گزارشی فشرده از دیدگاه فیلسوفان دین معاصرِ غربی است، چاره ای جز آن نیست که تا حدّ امکان از ادبیات و اصطلاح شناسی مورد استفاده این فیلسوفان بهره بریم. با این حال، از این پس، در نقل دیدگاه آنان، به جای تعبیر «اعتقاد یا باور خدا» از همان عبارتِ «علم خدا» استفاده خواهیم کرد، امّا بر این نکته تاکید می ورزیم که مقصود از این تعبیر همان مفهومی است که فیلسوفان غربی از واژه «باور(belief)» اراده می کنند.
اختیار
...
wikifeqh: علم_الهی_و_اختیار_آدمی