تقریبا تمام انسانها در طول زندگی خود حداقل یک بار کمردرد ( low back pain ) را تجربه می نمایند. اما دلیل اصلی آن همچنان محل مناقشه است. در طول تاریخ تئوری های مختلفی برای تبیین علل کمردردبه وجود آمده است اما همچنان این تئوری ها پاسخگوی علت واقعی بروز کمردرد نیست. اکنون شاخص ترین تئوری در این زمینه تئوری میکستر بارت است که علت بروز کمردرد را دیسکوپاتی و تغیر شکل دیسک بین مهره ای می داند بر حسب این تئوری این دیسک تغییر شکل یافته با فشار بر روی ریشه های عصب کنترل کننده پا درد هار رادیکلوپاتی را به وجود می آورد. اما در طول تاریخ نظریه های مختلفی در این زمینه به وجود آمده است.
مصریان باستان به ارتباط مستقیمی بین آسیب دیدگی ستون فقرات و دردهای اندام تحتانی اشاره میکنند. [ ۱] اما در مورد علت بروز این دردها در متون مصری دلیلی مشاهده نمی شود. در متون بابلی دو گرایش مختلف پزشکی وجود دارد کسانی که دعا درمانی می کنند و کسانی که به درمانهای گیاهی می پردازند . از منظر دعا درمانها علت بروز درد در کمر حلول ارواح خبیثه در کمر و پا می باشد. این نوع از تفکر در شمنها نیز قابل مشاهده است. [ ۲]
پس از آن در یونان دیدگاه دیدگاهی شکل گرفت که برپایه آن بدن انسان از چهار ماده تشکیل شده است. بلغم ، صفرا، سودا و خون، عدم تعادل در این اخلاط و یا عدم شکل گیری مناسب ایشان محل اصلی بروز اغلب بیماری ها و به تبع آن کمردرد قلمداد شد. در طب ایرانی نیز این بیماری با عنوان عرق النسا مطرح گردید و به معنی ریخته شدن مواد بیماری زا در مسیری با عنوان عرق النسا شناخته شد. [ ۳]
تئوری خلطهای بیماری زا تا قرن نوزدهم در مورد کمردرد به عنوان تئوری اصلی پذیرفته شده بود. بطور مثال در سال 1764 دومنیک کوتانگ ( Dominico Cotugno ) همچنان همان نظر طب اخلاطی درباره این بیماری را به عنوان نظریه مورد اعتماد خود مطرح کرد. او علت درد را تحریک عصب سیاتیک به وسیله اخلاط حاد ( Acrid Humours ) موجود در خون معرفی کرد. [ ۴]
تست لاسگوی و رابطه بین درد پاها و کمر
در قرن نوزدهم همچنان تئوری ریختن موارد بیماری زا در پاها محور اصلی تشخیص و درمان کمردرد بود تا اینکه در سال 1858 فیرخو ( به انگلیسی: Rudolf Ludwig Karl Virchow ) تحول جدی در پاتولوژی به وجود آورده [ ۵] که برای تشریح علل کمردرد به کار گرفته شد. نظریه فیرخو و دانشمندان دیگر در باب تئوری سلولی ( cell theory ) [ ۶] طلاعات خوبی را در باب تکثیر سلولی فراهم آورد و کار را برای لاسگوی ( به انگلیسی : Charles Lasègue ) که توانست ارتباط مستقیم دردهای کمر و التهاب مسیر سیاتیک را معرفی کند هموار ساخت. پس از تئوری لاسگوی تمرکز تحقیقات بر محوریت آسیب شناسی کمر قرار گرفت. لاسگوی که اولین بار ارتباط بین بیماری های کمر و درد در پاها را مطرح کرده بود بود آزمونی را برای تشخیص این بیماری طرح کرد که همچنان مورد استفاده قرار می گیرد. امروزه این تست به عنوان تست لازک مورد استفاده قرار می گیرد. [ ۷] اما در این دوران هنوز ارتباطی بین تغییر شکل دیسکها و دردهای ارجاعی به پا ها مشخص نشده بود. لاسگوی صرفا متوجه ارتباط بین این دو عضو شده بود.


این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمصریان باستان به ارتباط مستقیمی بین آسیب دیدگی ستون فقرات و دردهای اندام تحتانی اشاره میکنند. [ ۱] اما در مورد علت بروز این دردها در متون مصری دلیلی مشاهده نمی شود. در متون بابلی دو گرایش مختلف پزشکی وجود دارد کسانی که دعا درمانی می کنند و کسانی که به درمانهای گیاهی می پردازند . از منظر دعا درمانها علت بروز درد در کمر حلول ارواح خبیثه در کمر و پا می باشد. این نوع از تفکر در شمنها نیز قابل مشاهده است. [ ۲]
پس از آن در یونان دیدگاه دیدگاهی شکل گرفت که برپایه آن بدن انسان از چهار ماده تشکیل شده است. بلغم ، صفرا، سودا و خون، عدم تعادل در این اخلاط و یا عدم شکل گیری مناسب ایشان محل اصلی بروز اغلب بیماری ها و به تبع آن کمردرد قلمداد شد. در طب ایرانی نیز این بیماری با عنوان عرق النسا مطرح گردید و به معنی ریخته شدن مواد بیماری زا در مسیری با عنوان عرق النسا شناخته شد. [ ۳]
تئوری خلطهای بیماری زا تا قرن نوزدهم در مورد کمردرد به عنوان تئوری اصلی پذیرفته شده بود. بطور مثال در سال 1764 دومنیک کوتانگ ( Dominico Cotugno ) همچنان همان نظر طب اخلاطی درباره این بیماری را به عنوان نظریه مورد اعتماد خود مطرح کرد. او علت درد را تحریک عصب سیاتیک به وسیله اخلاط حاد ( Acrid Humours ) موجود در خون معرفی کرد. [ ۴]
تست لاسگوی و رابطه بین درد پاها و کمر
در قرن نوزدهم همچنان تئوری ریختن موارد بیماری زا در پاها محور اصلی تشخیص و درمان کمردرد بود تا اینکه در سال 1858 فیرخو ( به انگلیسی: Rudolf Ludwig Karl Virchow ) تحول جدی در پاتولوژی به وجود آورده [ ۵] که برای تشریح علل کمردرد به کار گرفته شد. نظریه فیرخو و دانشمندان دیگر در باب تئوری سلولی ( cell theory ) [ ۶] طلاعات خوبی را در باب تکثیر سلولی فراهم آورد و کار را برای لاسگوی ( به انگلیسی : Charles Lasègue ) که توانست ارتباط مستقیم دردهای کمر و التهاب مسیر سیاتیک را معرفی کند هموار ساخت. پس از تئوری لاسگوی تمرکز تحقیقات بر محوریت آسیب شناسی کمر قرار گرفت. لاسگوی که اولین بار ارتباط بین بیماری های کمر و درد در پاها را مطرح کرده بود بود آزمونی را برای تشخیص این بیماری طرح کرد که همچنان مورد استفاده قرار می گیرد. امروزه این تست به عنوان تست لازک مورد استفاده قرار می گیرد. [ ۷] اما در این دوران هنوز ارتباطی بین تغییر شکل دیسکها و دردهای ارجاعی به پا ها مشخص نشده بود. لاسگوی صرفا متوجه ارتباط بین این دو عضو شده بود.



wiki: علل بروز کمردرد