علف دان

لغت نامه دهخدا

علف دان. [ ع َ ل َ ] ( اِ مرکب ) انبار علف و کاه و غله. ( ناظم الاطباء ). || مخلاة. توبره. ( منتهی الارب ). || معده علف خوارگان. ( ناظم الاطباء ).

علف دان. [ ع َ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان عبیدلی بخش لنگه شهرستان لار واقع در 150 هزارگزی باختر لنگه و 2 هزارگزی راه فرعی بندرلنگه به مقام.در دامنه کوه قرار دارد و هوای آن گرمسیر و مرطوب و مالاریائی است. دارای 89 تن سکنه. آب آن از چاه و باران به دست می آید. محصول آن غلات و خرما است. شغل اهالی آن زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - انبار علف و کاه و غله ۲ - توبره . ۳ - معده علف خواران .
دهی است از دهستان عبیدلی بخش لنگه شهرستان لار واقع در ۱۵٠ هزار گزی باختر لنگه و ۲ هزار گزی راه فرعی بندر لنگه به مقام در دامنه کوه قرار دارد و هوای آن گرمسیر و مرطوب و مالاریائی است

مترادف ها

hay rick (اسم)
علف دان

haystack (اسم)
علف دان، کومه علف خشک، پشته علف

پیشنهاد کاربران

بپرس