علز. [ ع َ ل َ ] ( ع مص ) بی آرام گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || چیره شدن سبکی بر شخص. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). || چیره شدن قَلَق و تفتگی بر شخص. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || خروش کردن. فریاد برآوردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || متمایل شدن. اشتیاق پیدا کردن. || مریض شدن. || ( اِ ) خروش و اضطراب شدیدی که بر اثر ادامه یافتن مرض یا شدت حرص و غم و اندوه به انسان دست میدهد. ( از اقرب الموارد ). علز. [ ع َ ل ِ ] ( ع ص ) دردناک بی آرام که خواب نکند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).