علجوم

لغت نامه دهخدا

علجوم. [ ع ُ ] ( ع اِ ) تاریکی شب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || سیاه پررنگ. ( از ذیل اقرب الموارد ). || باغ بسیاردرخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). || باغی که درختان خرما بسیار داشته باشد. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || بیشه و نیزار. ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || موج دریا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || آب بسیار. || غوک و قورباغه نر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کنه. || آهوی گندم گون. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ماده آهوی خواستار گشنی. ( از ذیل اقرب الموارد ). || شترمرغ نر. || بط نر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || قوچ. ( از اقرب الموارد ). || بز کوهی. || گاو نر کلان سال. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ماده الاغ بسیارگوشت. || ماده شتر کلانسال. ( از ذیل اقرب الموارد ). || شتر سخت و توانا. || شتر برگزیده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || نام مرغی سپید. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || جماعت مردم. ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از المنجد ). ج ، عَلاجیم.

فرهنگ فارسی

تاریکی شب سیاه پر رنگ باغ بسیار درخت باغی که درختان خرما بسیار داشته باشد بیشه و نیزار

فرهنگ معین

(عُ لْ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - قورباغة نر. ۲ - مرغی است سفید رنگ .

پیشنهاد کاربران

بپرس