علبه
لغت نامه دهخدا
علبة. [ ع ُ ب َ ] ( ع اِ ) نخل دراز. || شیردوشه چرمین یا چوبین. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). عِلبة. ج ، عُلب ، عِلاب.
علبة. [ ع ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن زیدبن عمروبن زیدبن جشم بن حارثةبن حرث بن خزرج بن عمروبن مالک بن أوس انصاری أوسی. از جمله بکائین در غزوه تبوک است. ( از الاصابة ج 4 قسم اول ص 261 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید