دیکشنری
مترجم
بپرس
علاوه کردن
معنی انگلیسی
:
add
,
to add
,
to increase
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
علاوه کردن. [ ع َ وَ / وِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) افزودن. جمع کردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - افزودن اضافه کردن . ۲ - جمع کردن .
فرهنگ معین
( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) اضافه کردن ، افزودن .
مترادف ها
augment
(فعل)
افزودن، زیاد کردن، تقویت کردن، تکمیل کردن، زیاد شدن، علاوه کردن
فارسی به عربی
ادمج
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها