علاوه
/~alAve/
مترادف علاوه: اضافه، افزون، جمع
متضاد علاوه: منها
برابر پارسی: افزون، فزون، افزوده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
علاوة. [ ع ُ وَ ] ( ع اِ ) بلندترین هر چیز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).
علاوة.[ ع ِ وَ ] ( ع اِ ) سرباری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تارک. قسمت بالای سر یا گردن. ( منتهی الارب ). أعلی الرأس أو العنق. ( اقرب الموارد ). || سر آدمی مادام که بر گردن باشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || هر چیز که بر بالای بار شتر گذارند یا بیاویزند، مانند مشک و سفره و جز آن. ( منتهی الارب ). || افزونی از هر چیز. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، عَلاوی ̍، عَلاوی.
- بعلاوه ( از: ب + علاوه ) ؛ باضافه.
- || علامت افزون دو عدد بیکدیگر ( + ).
علاوة. [ ع ِ وَ ] ( اِخ ) نام اسبی است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - افزونی از هر چیز . ۲ - زاید از هر چیز مازاد اضافه یا به علاوه .
نام اسبی است
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] اضافه شده، افزوده.
* علاوه کردن: (مصدر متعدی ) افزودن، اضافه کردن.
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
واژه علاوه
معادل ابجد 112
تعداد حروف 5
تلفظ 'a ( e ) lave
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی: عِلاوَة]
مختصات ( عِ یا عَ وِ ) [ ع . علاوة ] ( اِ. )
آواشناسی 'alAve
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 112
تعداد حروف 5
تلفظ 'a ( e ) lave
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی: عِلاوَة]
مختصات ( عِ یا عَ وِ ) [ ع . علاوة ] ( اِ. )
آواشناسی 'alAve
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
اضافه، همراه ، همراه با
علاوه
این واژه اَرَبیدهء " لاف" پارسی که هَم ریشه با : عَلاقه ( اَلاغه ، اَلافه ) ، عَلاف ، لاف زدن ، لیف ، لابه ، لَوَند، اَلاو ( گُر گرفتن آتش ) و واژه های انگلیسی : love , live , lever و آلمانی : Liebe , leben , Leib , Leber می باشد .
اَلاوه : اَ - لاوه - ه = دَر اَثَر ِ اِشغ چَسبیدَن
این واژه اَرَبیدهء " لاف" پارسی که هَم ریشه با : عَلاقه ( اَلاغه ، اَلافه ) ، عَلاف ، لاف زدن ، لیف ، لابه ، لَوَند، اَلاو ( گُر گرفتن آتش ) و واژه های انگلیسی : love , live , lever و آلمانی : Liebe , leben , Leib , Leber می باشد .
اَلاوه : اَ - لاوه - ه = دَر اَثَر ِ اِشغ چَسبیدَن
افزودن. اضافه .
لغت پارسی _ایرانی ئلاپه یا ئلابه یا ئلاوه که ارب آنرا علاوه مینویسد از ریشه پیشاهندواروپایی h₂�lyos به مانای دیگر other ساخته شده همانتور که در زبان باسک به شکل halaber به مانای also و در ارمنستان به شکل
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
այլապես aylapes به مانای besides به کار میرود. h₂el - ریشه اولیه لغت علاوه در اسلاو به شکل alje در اوکراین به شکل але در لاتین به شکل ali و در ارمنستان به شکل այլ ayl به مانای دیگر another but other به کار میرود.