[ویکی اهل البیت] آیت الله علامه سید محمدحسین طباطبایی (1321-1402ق) حکیم، فقیه و عارف معاصر و مفسر بزرگ قرآن بود. معروفترین اثر او تفسیر 20 جلدی المیزان است.
ولادت ایشان در پایان سال 1321 هجری قمری مصادف با 1282 شمسی در تبریز به وقوع پیوست. علامه در سن پنج سالگی مادر و در سن نه سالگی پدر خود را از دست داد و با برادرش سید محمدحسن تنها ماند.
نسب علامه از طرف پدر به امام حسن مجتبی علیه السلام و از طرف مادر به حضرت امام حسین علیه السلام می رسد.
خاندان او تا چهارده پشت از دانشمندان و علمای به نام تبریز بوده اند. «سراج الدین عبدالوهاب» جد معروف اوست که با وساطت وی، نبرد خونین دولت ایران و عثمانی در سال 920 قمری پایان یافت و نسب ششم ایشان که آقا میرزا محمدعلی قاضی است، قاضی القضاة منطقه آذربایجان بوده و از اجداد عارف بزرگ، آیت الله میرزا علی آقای قاضی نیز می باشد. لذا این دو مرد بزرگ از عموزادگان هم هستند.
علامه از همان طفویلیت تحصیل خود را در زادگاهش شروع نمود و مدت زیادی از تحصیل او نمیگذشت که علاوه بر قرآن مجید، کتاب های گلستان، بوستان، اخلاق مصور، تاریخ معجم، ارشادالحساب، نصابْ الصبیان و دیگر کتاب های متداول در مدارس آن روز را فراگرفت. پس از آن در سال 1297 هـ.ش وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و تا سال 1304 هـ.ش به فراگیری ادبیات عرب و علوم عقلی و نقلی و فقه و اصول پرداخت و در ظرف این هشت سال کتابهای امثله، صرف میر و تصریف در علم صرف و کتابهای عوامل، انموذج، صمدیه، شرح سیوطی، جامی و مغنی در علم نحو و کتاب مطول در علم معانی و بیان و کتابهای شرح لمعه و مکاسب در فقه و کتابهای معالم، قوانین، رسائل و کفایه در علم اصول فقه و رساله کبری، حاشیه ملا عبداللّه و شرح شمسیه در علم منطق و شرح اشارات در فلسفه و کشف المراد در علم کلام را خواند.
او خود از این دوره از تحصیل خود را چنین بازگو میکند: «در اوایل تحصیل که به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این روی هر چه میخواندم، نمیفهمیدم... پس از آن یک بار عنایت خدایی دامنگیرم شده، عوضم کرد. در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال حس نمودم؛ به طوری که از همان روز تا پایان تحصیل که تقریباً هیجده سال طول کشید هرگز نسبت به تعلیم و تفکر، احساس خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش کردم... در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی به حداقل ضروری قناعت نموده، باقی را به مطالعه میپرداختم. بسیار میشد ـ به ویژه در بهار و تابستان ـ که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه میگذراندم...».
علامه پس از اتمام اولین مراحل علمی در 1304 رهسپار نجف اشرف شد و ده سال در آن مرکز بزرگ تشیع به تکمیل معلومات خود در شعب مختلف علوم اسلامی پرداخت. فقه و اصول را نزد استادان معروف "نائینی و کمپانی" و فلسفه را نزد "سید حسین بادکویی" که خود از شاگردان جلوه و آقا علی مدرس بود و ریاضیات را نزد "آقا سید ابوالقاسم خوانساری" و اخلاق و عرفان را در محضر "حاج میرزا علی قاضی" که در حکمت عملی و عرفان، مقامی بس ارجمند داشتند، تلمذ کرد. سپس در سال 1314 به زادگاه خود مراجعت فرمود.
سر سلسله اساتید ایشان مرحوم قاضی است. مرحوم علامه پیرامون استاد خود مرحوم قاضی چنین میفرماید: «ما هر چه داریم... از مرحوم قاضی داریم. چه آنچه را که در حال حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم و چه طریقی که خودمان داریم و از مرحوم قاضی گرفتهایم».
ولادت ایشان در پایان سال 1321 هجری قمری مصادف با 1282 شمسی در تبریز به وقوع پیوست. علامه در سن پنج سالگی مادر و در سن نه سالگی پدر خود را از دست داد و با برادرش سید محمدحسن تنها ماند.
نسب علامه از طرف پدر به امام حسن مجتبی علیه السلام و از طرف مادر به حضرت امام حسین علیه السلام می رسد.
خاندان او تا چهارده پشت از دانشمندان و علمای به نام تبریز بوده اند. «سراج الدین عبدالوهاب» جد معروف اوست که با وساطت وی، نبرد خونین دولت ایران و عثمانی در سال 920 قمری پایان یافت و نسب ششم ایشان که آقا میرزا محمدعلی قاضی است، قاضی القضاة منطقه آذربایجان بوده و از اجداد عارف بزرگ، آیت الله میرزا علی آقای قاضی نیز می باشد. لذا این دو مرد بزرگ از عموزادگان هم هستند.
علامه از همان طفویلیت تحصیل خود را در زادگاهش شروع نمود و مدت زیادی از تحصیل او نمیگذشت که علاوه بر قرآن مجید، کتاب های گلستان، بوستان، اخلاق مصور، تاریخ معجم، ارشادالحساب، نصابْ الصبیان و دیگر کتاب های متداول در مدارس آن روز را فراگرفت. پس از آن در سال 1297 هـ.ش وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و تا سال 1304 هـ.ش به فراگیری ادبیات عرب و علوم عقلی و نقلی و فقه و اصول پرداخت و در ظرف این هشت سال کتابهای امثله، صرف میر و تصریف در علم صرف و کتابهای عوامل، انموذج، صمدیه، شرح سیوطی، جامی و مغنی در علم نحو و کتاب مطول در علم معانی و بیان و کتابهای شرح لمعه و مکاسب در فقه و کتابهای معالم، قوانین، رسائل و کفایه در علم اصول فقه و رساله کبری، حاشیه ملا عبداللّه و شرح شمسیه در علم منطق و شرح اشارات در فلسفه و کشف المراد در علم کلام را خواند.
او خود از این دوره از تحصیل خود را چنین بازگو میکند: «در اوایل تحصیل که به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این روی هر چه میخواندم، نمیفهمیدم... پس از آن یک بار عنایت خدایی دامنگیرم شده، عوضم کرد. در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال حس نمودم؛ به طوری که از همان روز تا پایان تحصیل که تقریباً هیجده سال طول کشید هرگز نسبت به تعلیم و تفکر، احساس خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش کردم... در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی به حداقل ضروری قناعت نموده، باقی را به مطالعه میپرداختم. بسیار میشد ـ به ویژه در بهار و تابستان ـ که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه میگذراندم...».
علامه پس از اتمام اولین مراحل علمی در 1304 رهسپار نجف اشرف شد و ده سال در آن مرکز بزرگ تشیع به تکمیل معلومات خود در شعب مختلف علوم اسلامی پرداخت. فقه و اصول را نزد استادان معروف "نائینی و کمپانی" و فلسفه را نزد "سید حسین بادکویی" که خود از شاگردان جلوه و آقا علی مدرس بود و ریاضیات را نزد "آقا سید ابوالقاسم خوانساری" و اخلاق و عرفان را در محضر "حاج میرزا علی قاضی" که در حکمت عملی و عرفان، مقامی بس ارجمند داشتند، تلمذ کرد. سپس در سال 1314 به زادگاه خود مراجعت فرمود.
سر سلسله اساتید ایشان مرحوم قاضی است. مرحوم علامه پیرامون استاد خود مرحوم قاضی چنین میفرماید: «ما هر چه داریم... از مرحوم قاضی داریم. چه آنچه را که در حال حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم و چه طریقی که خودمان داریم و از مرحوم قاضی گرفتهایم».
wikiahlb: علامه_طباطبایى