[ویکی فقه] علامه شیخ عبد الحسین فرزند آقا میرزا احمد امینی در سال ۱۳۲۰ هجری قمری در شهر تبریز به دنیا آمد. ایشان صاحب کتاب شریف الغدیر است وی برای تالیف الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب مطالعه کردند. علم و عمل از وی شخصیتی برجسته ساخته بود. حسن سیرت، آراستگی طبیعت و پرهیزکاری وی زبانزد خاص و عام بود.
زمین و آسمان تبریز نورباران بود. بوی گل محمدی در فضای شهر پیچیده بود. بوی بهار می آمد. تبریز در شبی رؤیایی به سر می برد. صدای حمد و تهلیل و تکبیر از همه جا بلند بود. علی علیه السّلام آن شاهکار آفرینش از خدای کعبه مولودی خواسته بود، خجسته، تا یاد حماسه بزرگ غدیر را زنده کند.باغبان آفرینش، ندای علی علیه السّلام را چگونه بی پاسخ می گذاشت؟علی علیه السّلام نور خدا، امید امت، فیض حق بود. دعایش مستجاب می گردید. خطه شیران، تبریز به امید طلوع بامدادی بود که ناگه بانگ تکبیر مؤذن، شب را شکست و از نور خبر داد.هزار و سیصد و بیست سال از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله، از مکه به مدینه می گذشت که «آقا میرزا احمد» صاحب پسر شد. سر به خاک سائید و طلوع آفتاب زندگی در خانه اش را سپاس نهاد. در کنار بستر کودک جای گرفت، بغل کرد، بوسید و بوئیدش. اشک شوق از دیدگانش بسان مرواریدی بر گونه کودک غلطید. سیمای طفل با جذبه و نوری که در آن بود، پدر را از خود برده بود. چشم از رخ فرزند بر نمی داشت. پدر نام فرزندش را «عبدالحسین» نامید تا در سیر امامت و شهادت و حماسه و ایثار گام نهد و بدین صورت عشق وافر خود به پیشوای سوم شیعیان را از خود متبلور ساخت.
زمین و آسمان تبریز نورباران بود. بوی گل محمدی در فضای شهر پیچیده بود. بوی بهار می آمد. تبریز در شبی رؤیایی به سر می برد. صدای حمد و تهلیل و تکبیر از همه جا بلند بود. علی علیه السّلام آن شاهکار آفرینش از خدای کعبه مولودی خواسته بود، خجسته، تا یاد حماسه بزرگ غدیر را زنده کند.باغبان آفرینش، ندای علی علیه السّلام را چگونه بی پاسخ می گذاشت؟علی علیه السّلام نور خدا، امید امت، فیض حق بود. دعایش مستجاب می گردید. خطه شیران، تبریز به امید طلوع بامدادی بود که ناگه بانگ تکبیر مؤذن، شب را شکست و از نور خبر داد.هزار و سیصد و بیست سال از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله، از مکه به مدینه می گذشت که «آقا میرزا احمد» صاحب پسر شد. سر به خاک سائید و طلوع آفتاب زندگی در خانه اش را سپاس نهاد. در کنار بستر کودک جای گرفت، بغل کرد، بوسید و بوئیدش. اشک شوق از دیدگانش بسان مرواریدی بر گونه کودک غلطید. سیمای طفل با جذبه و نوری که در آن بود، پدر را از خود برده بود. چشم از رخ فرزند بر نمی داشت. پدر نام فرزندش را «عبدالحسین» نامید تا در سیر امامت و شهادت و حماسه و ایثار گام نهد و بدین صورت عشق وافر خود به پیشوای سوم شیعیان را از خود متبلور ساخت.
[ویکی اهل البیت] عبدالحسین امینی نجفی مشهور به علامه امینی از مراجع بنام شیعه و نویسنده کتاب دائرةالمعارفی الغدیر است.
در سال 1320 ه. ق برابر با 1281 ه. ش ستاره ای در شهر تبریز، در خانه ای سرشار از علم و تقوا بدرخشید و افراد خانواده را سرشار از شادی و شعف نمود.
فرزند را عبدالحسین نامیدند تا همواره سینه اش سرشار از عشق اهل بیت علیهم السلام باشد؛ پیوسته در مسیر ایشان گام بردارد و همچون مولایش امام حسین علیه السلام، شمیم روح افزای ولایت را پراکنده سازد. آری، عبدالحسین به دنیا آمد و الغدیر با او جان گرفت.
شیخ احمد امینی تبریزی،. پدر بزرگوار علامه امینی از عالمان با تقوا بود و مردم به ایشان همواره به دیده احترام می نگریستند. ایشان در سال 1287 هـ.ق در سَردها از توابع تبریز به دنیا آمد. میرزا احمد از فقها و مجتهدین زمان خود و در زهد و پارسایی زبانزد عموم بود. او در سال 1304 ه.ق به تبریز مهاجرت نمود و برای همیشه ساکن آنجا گردید.
برخی آثار به یادگار مانده از ایشان عبارتند از: شرحی بر قصیده المفجع و تعلیقاتی بر مکاسب شیخ انصاری. این مرد بزرگ در سال 1370 ه. ق، دیده از جهان فرو بست و در قبرستان نو شهر مقدس قم دفن گردید پدربزرگ علامه امینی، مولی نجفقلی مشهور به امین الشرع بود که نام خانوادگی علامه نیز از همین لقب گرفته شده است. ایشان در سال 1257ه. ق، در روستای سَردها ـ از توابع تبریز پا به عرصه هستی نهاد و به یادگیری دانش و ادب پرداخت. وی نیز بعدها ساکن شهر تبریز گردید. مردی زاهد، فاضل، پرهیزگار و ادیبی برجسته بود که به گردآوری اخبار ائمه اطهار علیهم السلام علاقه بسیاری داشت و چند مجموعه روایت نیز تدوین کرده و اشعاری به فارسی و ترکی از وی به جا مانده است. او در شعر خود به "واثق" تخلص می کرد و نقش مُهر او - آن طوری که در پشت برخی از رسائلش مشهود است - " الواثق بالله الغنیِ عبدهُ نجفقلی" بوده است . وی در سن 83 سالگی در سال 1340ه. ق از دنیا رفت و در وادی السلام نجف اشرف به خاک سپرده شد.
واقعه عجیبی در مورد مرحوم نجفقلی نقل می کنند که ایشان بعد از رحلت، در تبریز دفن شدند اما بنا بر وصیت خود ایشان، جنازه آن بزرگوار پس از گذشت 13 سال به نجف اشرف منتقل گردید و در قبرستان وادی السلام آرام گرفت. کسانی که در آن روز حضور داشتند نقل می کنند که پیکر ایشان پس از 13 سال کاملا سالم بود
کودکی عبدالحسین مانند دیگر همسالانش سپری نشد، بلکه او از همان کودکی، استعداد و تیزهوشی عجیبی از خود نشان می داد. وی از آغاز زندگی، با حافظه قوی و سرعت عجیبش در درک مسائل دینی،. همه نگاه ها را به خویش جلب کرد. روح پرسشگر و جست و جوگر عبدالحسین نمی گذاشت تا او مانند دیگر کودکان باشد. هر کس در کودکی او را درک می کرد، از تیزهوشی وی خبر می داد.
خانوده مذهبی و علاقه مند به دانش و معرفت علامه نیز، زمینه رشد و تعالی عبدالحسین را آماده کردند. ایشان شاگردی و یادگیری را در محضر پدر بزرگوارش آغاز نمود و با مبانی دانش آشنا شد.
در سال 1320 ه. ق برابر با 1281 ه. ش ستاره ای در شهر تبریز، در خانه ای سرشار از علم و تقوا بدرخشید و افراد خانواده را سرشار از شادی و شعف نمود.
فرزند را عبدالحسین نامیدند تا همواره سینه اش سرشار از عشق اهل بیت علیهم السلام باشد؛ پیوسته در مسیر ایشان گام بردارد و همچون مولایش امام حسین علیه السلام، شمیم روح افزای ولایت را پراکنده سازد. آری، عبدالحسین به دنیا آمد و الغدیر با او جان گرفت.
شیخ احمد امینی تبریزی،. پدر بزرگوار علامه امینی از عالمان با تقوا بود و مردم به ایشان همواره به دیده احترام می نگریستند. ایشان در سال 1287 هـ.ق در سَردها از توابع تبریز به دنیا آمد. میرزا احمد از فقها و مجتهدین زمان خود و در زهد و پارسایی زبانزد عموم بود. او در سال 1304 ه.ق به تبریز مهاجرت نمود و برای همیشه ساکن آنجا گردید.
برخی آثار به یادگار مانده از ایشان عبارتند از: شرحی بر قصیده المفجع و تعلیقاتی بر مکاسب شیخ انصاری. این مرد بزرگ در سال 1370 ه. ق، دیده از جهان فرو بست و در قبرستان نو شهر مقدس قم دفن گردید پدربزرگ علامه امینی، مولی نجفقلی مشهور به امین الشرع بود که نام خانوادگی علامه نیز از همین لقب گرفته شده است. ایشان در سال 1257ه. ق، در روستای سَردها ـ از توابع تبریز پا به عرصه هستی نهاد و به یادگیری دانش و ادب پرداخت. وی نیز بعدها ساکن شهر تبریز گردید. مردی زاهد، فاضل، پرهیزگار و ادیبی برجسته بود که به گردآوری اخبار ائمه اطهار علیهم السلام علاقه بسیاری داشت و چند مجموعه روایت نیز تدوین کرده و اشعاری به فارسی و ترکی از وی به جا مانده است. او در شعر خود به "واثق" تخلص می کرد و نقش مُهر او - آن طوری که در پشت برخی از رسائلش مشهود است - " الواثق بالله الغنیِ عبدهُ نجفقلی" بوده است . وی در سن 83 سالگی در سال 1340ه. ق از دنیا رفت و در وادی السلام نجف اشرف به خاک سپرده شد.
واقعه عجیبی در مورد مرحوم نجفقلی نقل می کنند که ایشان بعد از رحلت، در تبریز دفن شدند اما بنا بر وصیت خود ایشان، جنازه آن بزرگوار پس از گذشت 13 سال به نجف اشرف منتقل گردید و در قبرستان وادی السلام آرام گرفت. کسانی که در آن روز حضور داشتند نقل می کنند که پیکر ایشان پس از 13 سال کاملا سالم بود
کودکی عبدالحسین مانند دیگر همسالانش سپری نشد، بلکه او از همان کودکی، استعداد و تیزهوشی عجیبی از خود نشان می داد. وی از آغاز زندگی، با حافظه قوی و سرعت عجیبش در درک مسائل دینی،. همه نگاه ها را به خویش جلب کرد. روح پرسشگر و جست و جوگر عبدالحسین نمی گذاشت تا او مانند دیگر کودکان باشد. هر کس در کودکی او را درک می کرد، از تیزهوشی وی خبر می داد.
خانوده مذهبی و علاقه مند به دانش و معرفت علامه نیز، زمینه رشد و تعالی عبدالحسین را آماده کردند. ایشان شاگردی و یادگیری را در محضر پدر بزرگوارش آغاز نمود و با مبانی دانش آشنا شد.
wikiahlb: علامه_امینی