لغت نامه دهخدا
علام. [ ع َ ] ( ع اِ ) ج ِ عَلامة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
علام. [ ع ِ ] ( ع اِ ) ج ِ عَلَم. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
علام. [ ع ُ ] ( ع اِ ) چرخ. چرغ. ( منتهی الارب ). صقر. ( اقرب الموارد ). باشه. باشق. واشه. عُلاّم. ( منتهی الارب ).
علام. [ ع َل ْ لا ] ( ع ص ) بسیار دانا. ( اقرب الموارد ). نیک دانا. ( منتهی الارب ). || کسی که دانا به انساب مردمان باشد. نسابه. ( اقرب الموارد ). آنکه از نسبت مردم آگاه باشد. ( منتهی الارب ).
علام. [ ع ِل ْ لا ] ( ع مص ) آموزاندن. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || آگاهانیدن ( ناظم الاطباء ). || متصف به شجاعت نمودن. || نشان گذاردن شناسائی را. ( اقرب الموارد ).
علام. [ ع ُل ْلا ] ( ع ص ) بسیار دانا. ( اقرب الموارد ). نیک دانا. || عارف نسب. ( منتهی الارب ). عارف به انساب مردمان. نسابه. || ( اِ ) صقر. ( اقرب الموارد ). چرخ. باشه. عُلام. ( منتهی الارب ). || حنا که بدان رنگ کنند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || مغز هسته کُنار. ( ذیل اقرب الموارد ). || ج ِ عالِم. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) بسیار دانا بسیار دانشمند .
آموزاندن آگاهانیدن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
مترادف ها
علام
علام، واقف بهمه چیز
پیشنهاد کاربران
واژه علام صد در صد عربی است پارسی آلام می شود واژه آلام صد درصد پارسی است واژه جایگیزین بهتر واژه هاآلام جهان این واژه یعنی آلام صد درصد پارسی است.
درکتاب تحفه الصلوات آمده سلام اسم ملائک علام است
بسیار دانا ( اسم مبالغه س )
اگر در این کلمه، لام مشدد باشد به معنای بسیار داناست و اگر لام تشدید دار نباشد جمع علامت و به معنای نشانه هاست با توجه به اینکه تشدید علّام گاهاً گذاشته نمی شود در این صورت با توجه به جمله و عبارت تعیین می شود که معنی بسیار عالم را می دهد یا معنی علامت ها مثال علام الغیوب داننده ی راز های نهان