علائق

/~alA~eq/

لغت نامه دهخدا

علائق. [ ع َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ علاقه. || ج ِ علیقه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اصطلاح عرفان ) اسبابی است که طالبان بدان تعلق کنند و از مراد بازمانند. ( فرهنگ مصطلحات عرفا ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع علاقه ۱ - دلبستگیها ارتباطات . ۲ - اسبابی که طالبان تعلق بدان کنند و از مراد باز مانند . یا علایق روزگار . گرفتاری ها و بستگی ها بامور معیشت .

پیشنهاد کاربران

بپرس