علاءالدین خوارز

لغت نامه دهخدا

علاءالدین خوارزمشاهی. [ ع َ ئُدْ دی ن ِ خوا / خا رَ ] ( اِخ ) اسکندر ثانی ، محمدبن تکش خوارزمشاه. هفتمین سلطان خوارزمشاهی و مشهورترین آنهاست. لقب او قبل از سلطنت قطب الدین بود. وی در سال 596 هَ. ق. پس از پدرش تکش خوارزمشاه بسلطنت نشست ، و پس از یک رشته جنگ با غوریان در خراسان قسمت عمده ایران را تا سال 607 مطیع خود نمود. و بخارا و سمرقند را گرفته به ممالک گورخان قراختائی حمله برد و «اُترار» پای تخت او را مسخر ساخت. وی در 611 بر افغانستان و غزنین استیلا یافت. و در 614 به هواخواهی آل علی مصمم به برانداختن خلفای عباسی گردید ولی غفلةً گرفتار استیلای قبایل مغول مطیع چنگیز شد و از طرف شمال ، ممالک او طرف تعرض این جماعت قرار گرفت. سلطان محمد از مقابل این سیل هولناک گریخت و بالاخره در سال 617 در یکی از جزایر دریای مازندران جان سپرد. ( از طبقات سلاطین اسلام ص 160 ).

علاءالدین خوارزمشاهی. [ ع َ ئُدْ دی ن ِ خوا / خا رَ ] ( اِخ ) تکش بن ایل ارسلان ، خوارزمشاه. ششمین تن از سلاطین خوارزمشاهی که در 568 هَ. ق. بسلطنت نشست و در فاصله سالهای 589 - 590 ری و اصفهان را بر ممالک خوارزمشاهی افزود. ( از طبقات سلاطین اسلام ص 160 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس