عقیل، عقیل نام یکی از داستان های محمود دولت آبادی است که در سال ۱۳۵۱ آن را نوشته است. این داستان مانند بسیاری از آثار دیگر دولت آبادی به مشکلات مردم روستایی می پردازد.
داستان در مورد زلزله ای است که در یکی از روستاهای خراسان اتفاق می افتد. شخصیت اصلی داستان، عقیل خانواده و خویشان خود، به جز شهربانو دخترش و تیمور پسرش را از دست می دهد. عقیل به همراه دخترش برای دیدن تیمور که در سربازی به سر می برد می شود اما دخترش در مسیر تلف می گردد و به تنهایی به مسیر خود ادامه می دهد. عقیل بعد گشتن فراوان نمی تواند ردی از وی در پادگان می یابد. امیدوار برای دیدن او راهی پادگان می شود که در نهایت موفق به دیدن تیمور نمی شود.
داستان عقیل، عقیل مانند بسیاری از داستان های دیگر دولت آبادی از زبانی محکم و استوار بهره می گیرد. روابط علت و معلولی منطقی در کل داستان دیده می شود و توصیفات دقیق و هنری جلوه خاصی به داستان می دهد. استفاده از کلمات گوناگون و پخته نثر داستان را روان و تأثیرگذار می کند[ ۱] .

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفداستان در مورد زلزله ای است که در یکی از روستاهای خراسان اتفاق می افتد. شخصیت اصلی داستان، عقیل خانواده و خویشان خود، به جز شهربانو دخترش و تیمور پسرش را از دست می دهد. عقیل به همراه دخترش برای دیدن تیمور که در سربازی به سر می برد می شود اما دخترش در مسیر تلف می گردد و به تنهایی به مسیر خود ادامه می دهد. عقیل بعد گشتن فراوان نمی تواند ردی از وی در پادگان می یابد. امیدوار برای دیدن او راهی پادگان می شود که در نهایت موفق به دیدن تیمور نمی شود.
داستان عقیل، عقیل مانند بسیاری از داستان های دیگر دولت آبادی از زبانی محکم و استوار بهره می گیرد. روابط علت و معلولی منطقی در کل داستان دیده می شود و توصیفات دقیق و هنری جلوه خاصی به داستان می دهد. استفاده از کلمات گوناگون و پخته نثر داستان را روان و تأثیرگذار می کند[ ۱] .


wiki: عقیل عقیل