عقوبات

لغت نامه دهخدا

عقوبات. [ ع ُ ] ( ع اِ ) ج ِ عقوبة. ( اقرب الموارد ). رجوع به عقوبة و عقوبت شود.

پیشنهاد کاربران

جمع عقوبت
سزای بدی
باد افره
جزای کار بد
. . .
و عقوبات آن را خود باید تحمل و چاره گری کند.
سفرنامه شاردن

بپرس