عقل کلی. [ ع َ ل ِ ک ُل ْ لی ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عقل کل. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به عقل کل و عقل اول شود : عقل کلی که از تو یافته راه هم ز هیبت نکرده در تو نگاه.نظامی.