عقل درست حسابی نداشتن: احمق بودن، کودن بودن، کم عقل بودن.
( ( نینا گفت: "همسایه ی دیوار به دیوارمان مرد هلندی عزبی است که قدش دو متری می شود و بد تر از خودم عقل درست حسابی ندارد . ) )
( ( چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد، چ ۴۵، ۱۳۹۲. ص ۸۲ ) )
( ( نینا گفت: "همسایه ی دیوار به دیوارمان مرد هلندی عزبی است که قدش دو متری می شود و بد تر از خودم عقل درست حسابی ندارد . ) )
( ( چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد، چ ۴۵، ۱۳۹۲. ص ۸۲ ) )