[ویکی فقه] اندیشمندان جهان، از ادیان و مذاهب گوناگون براهین مختلفی از ضرورت وجود پیامبران ارائه کرده اند که از در این مقاله به آنها اشاره شده است.
یکی از دلایل «برهمن ها» برای نفی نیاز انسان ها به پیامبران الهی ـ بر اساس آنچه که شهرستانی در کتاب ملل و نحل، در بخش آرای هندوان آورده ـ این است که با وجود عقل و خرد، به فرستادن پیامبر از جانب خداوند، نیازی نیست. اندیشمندان جهان ـ از ادیان و مذاهب گوناگون ـ پاسخ های مبسوطی ارائه کرده اند که در این جا به ذکر یکی از آن ها اکتفا می شود، و آن برهانی است که از سه مقدمه تشکیل می گردد:
← مقدمه اول
برای رسیدن به سعادت و خوشبختی، باید آغاز و انجام وجود انسان و پیوندهایی که با موجودهای دیگر دارد و رابطه هایی که می تواند با همنوعان و سایر آفریدگان، برقرار کند و تاثیرهایی که رابطه های گوناگون می تواند در سعادت یا شقاوت او داشته باشد، معلوم گردد و نیز باید کسرو انکسار بین سودها و زیان ها و مصالح و مفاسد گوناگون، شناخته شود و مورد ارزیابی قرار گیرد، تا وظایف میلیاردها انسانی که دارای ویژگی های بدنی و روانی متفاوت هستند و در شرایط گوناگون طبیعی و اجتماعی، زندگی می کنند، مشخص شود؛ ولی احاطه بر همه ی این امور برای یک یا چند نفر، و یا چند گروه و سازمان، میسر نیست. (آلکسیس کارل، در کتاب «انسان موجود ناشناخته» درباره ی شناسایی انسان می گوید: «انسان یک مجموعه سراپا راز و مبهم است که نمی توان او را به سادگیدرک کرد...» فلاماریون، پس از مطالب فراوانی که در زمینه ی ناآگاهی بشر آورده، می گوید: «همین قدر کافی است که من می توانم ده سال از مجهولات، سؤال کنم! و شما هیچ یک از آن ها را نتوانید پاسخ دهید.» انیشتاین، می گوید: «آنچه تاکنون از کتاب طبیعت خوانده ایم، بسیار چیزها به ما آموخته است و ما به اصول زبان طبیعت آشنا شده ایم...، ولی با این همه هنوز از حل کشف کامل اسرار طبیعت دوریم.» و بالاخره «ویلیام جیمس» می گوید: «علم ما همچون قطره است، ولی جهل ما یک دریای عظیم.») روند تغییرهای حقوقی و قانونی در طول تاریخ بشر، نشان می دهد که با وجود پژوهش ها و تلاش های هزاران دانشمند متخصص، در طول هزارها سال، هنوز هم یک نظام حقوقی صحیح و کامل و همه جانبه به وجود نیامده است و همواره با لغو و نسخ ماده ای یا اضافه کردن ماده و تبصره ی جدیدی به اصلاح و تکمیل قوانین می پردازند. با توجه به این که تمام تلاش حقوقدانان و قانون گذاران، صرف تامین مصالح دنیوی و اجتماعی می شود، هرگز به تامین مصالح اخروی و کسر و انکسار آن ها با مصالح مادی و دنیوی اهتمامی نداشته و ندارد، و بر فرضی که بشر زندگی دنیوی را به گونه ای بگذراند، اما سعادت در آخرت و تاثیر اعمال دنیوی را در کسب کمال نهایی، هیچ گاه با حس و عقل خود نخواهد فهمید. نتیجه آن که: هدف از آفرینش انسان ها، از آغاز تا انجام، هنگامی قابل تحقق است که راه دیگری جز حس و عقل، برای شناختن حقایق زندگی و وظایف فردی و گروهی وجود داشته باشد و آن، چیزی جز وحی و فرستادن پیامبران نیست.
فواید بعثت پیامبران
پیامبران الهی، افزون بر نشان دادن راه صحیح برای تکامل حقیقی انسان، تاثیرهای مهم دیگری نیز در زندگی انسان ها داشته اند که به برخی از آن ها اشاره می شود: ۱. مطالب بسیاری وجود دارد که عقل انسان، توانایی درک آن ها را دارد، ولی یا به گذشت زمان و تجربه های فراوان نیاز دارد و یا در اثر اهتمام به امور مادی و غلبه گرایش های حیوانی، مورد غفلت و فراموشی قرار می گیرد، و یا در اثر بد آموزی ها و تبلیغات سوء بر توده های مردم، پنهان می ماند. چنین مطالبی نیز به وسیله پیامبران بیان می گردد؛ از این رو، پیامبران در قرآن مجید، «مذکر» و «منذر» نامیده شده اند. ۲. یکی از مهم ترین علل های تربیت و رشد و تکامل انسان، وجود الگو و نمونه ی رفتار است. پیامبران الهی که انسان های کامل و تربیت شده پروردگارند، این نقش را به بهترین شکل برعهده می گیرند. ۳. یکی دیگر از برکات وجود پیامبران در میان مردم، این است که در صورت فراهم بودن شرایط لازم، رهبری اجتماعی و سیاسی و قضایی مردم را بر عهده گیرند، و بدیهی است که رهبر معصوم، یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی برای جامعه می باشد، و بدین وسیله، انسان ها را به سوی کمال مطلوب رهبری می شوند. ( خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید الاعتقاد، نه فایده برای بعثت پیامبران ذکر کرده است.)
عناوین مرتبط
...
یکی از دلایل «برهمن ها» برای نفی نیاز انسان ها به پیامبران الهی ـ بر اساس آنچه که شهرستانی در کتاب ملل و نحل، در بخش آرای هندوان آورده ـ این است که با وجود عقل و خرد، به فرستادن پیامبر از جانب خداوند، نیازی نیست. اندیشمندان جهان ـ از ادیان و مذاهب گوناگون ـ پاسخ های مبسوطی ارائه کرده اند که در این جا به ذکر یکی از آن ها اکتفا می شود، و آن برهانی است که از سه مقدمه تشکیل می گردد:
← مقدمه اول
برای رسیدن به سعادت و خوشبختی، باید آغاز و انجام وجود انسان و پیوندهایی که با موجودهای دیگر دارد و رابطه هایی که می تواند با همنوعان و سایر آفریدگان، برقرار کند و تاثیرهایی که رابطه های گوناگون می تواند در سعادت یا شقاوت او داشته باشد، معلوم گردد و نیز باید کسرو انکسار بین سودها و زیان ها و مصالح و مفاسد گوناگون، شناخته شود و مورد ارزیابی قرار گیرد، تا وظایف میلیاردها انسانی که دارای ویژگی های بدنی و روانی متفاوت هستند و در شرایط گوناگون طبیعی و اجتماعی، زندگی می کنند، مشخص شود؛ ولی احاطه بر همه ی این امور برای یک یا چند نفر، و یا چند گروه و سازمان، میسر نیست. (آلکسیس کارل، در کتاب «انسان موجود ناشناخته» درباره ی شناسایی انسان می گوید: «انسان یک مجموعه سراپا راز و مبهم است که نمی توان او را به سادگیدرک کرد...» فلاماریون، پس از مطالب فراوانی که در زمینه ی ناآگاهی بشر آورده، می گوید: «همین قدر کافی است که من می توانم ده سال از مجهولات، سؤال کنم! و شما هیچ یک از آن ها را نتوانید پاسخ دهید.» انیشتاین، می گوید: «آنچه تاکنون از کتاب طبیعت خوانده ایم، بسیار چیزها به ما آموخته است و ما به اصول زبان طبیعت آشنا شده ایم...، ولی با این همه هنوز از حل کشف کامل اسرار طبیعت دوریم.» و بالاخره «ویلیام جیمس» می گوید: «علم ما همچون قطره است، ولی جهل ما یک دریای عظیم.») روند تغییرهای حقوقی و قانونی در طول تاریخ بشر، نشان می دهد که با وجود پژوهش ها و تلاش های هزاران دانشمند متخصص، در طول هزارها سال، هنوز هم یک نظام حقوقی صحیح و کامل و همه جانبه به وجود نیامده است و همواره با لغو و نسخ ماده ای یا اضافه کردن ماده و تبصره ی جدیدی به اصلاح و تکمیل قوانین می پردازند. با توجه به این که تمام تلاش حقوقدانان و قانون گذاران، صرف تامین مصالح دنیوی و اجتماعی می شود، هرگز به تامین مصالح اخروی و کسر و انکسار آن ها با مصالح مادی و دنیوی اهتمامی نداشته و ندارد، و بر فرضی که بشر زندگی دنیوی را به گونه ای بگذراند، اما سعادت در آخرت و تاثیر اعمال دنیوی را در کسب کمال نهایی، هیچ گاه با حس و عقل خود نخواهد فهمید. نتیجه آن که: هدف از آفرینش انسان ها، از آغاز تا انجام، هنگامی قابل تحقق است که راه دیگری جز حس و عقل، برای شناختن حقایق زندگی و وظایف فردی و گروهی وجود داشته باشد و آن، چیزی جز وحی و فرستادن پیامبران نیست.
فواید بعثت پیامبران
پیامبران الهی، افزون بر نشان دادن راه صحیح برای تکامل حقیقی انسان، تاثیرهای مهم دیگری نیز در زندگی انسان ها داشته اند که به برخی از آن ها اشاره می شود: ۱. مطالب بسیاری وجود دارد که عقل انسان، توانایی درک آن ها را دارد، ولی یا به گذشت زمان و تجربه های فراوان نیاز دارد و یا در اثر اهتمام به امور مادی و غلبه گرایش های حیوانی، مورد غفلت و فراموشی قرار می گیرد، و یا در اثر بد آموزی ها و تبلیغات سوء بر توده های مردم، پنهان می ماند. چنین مطالبی نیز به وسیله پیامبران بیان می گردد؛ از این رو، پیامبران در قرآن مجید، «مذکر» و «منذر» نامیده شده اند. ۲. یکی از مهم ترین علل های تربیت و رشد و تکامل انسان، وجود الگو و نمونه ی رفتار است. پیامبران الهی که انسان های کامل و تربیت شده پروردگارند، این نقش را به بهترین شکل برعهده می گیرند. ۳. یکی دیگر از برکات وجود پیامبران در میان مردم، این است که در صورت فراهم بودن شرایط لازم، رهبری اجتماعی و سیاسی و قضایی مردم را بر عهده گیرند، و بدیهی است که رهبر معصوم، یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی برای جامعه می باشد، و بدین وسیله، انسان ها را به سوی کمال مطلوب رهبری می شوند. ( خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید الاعتقاد، نه فایده برای بعثت پیامبران ذکر کرده است.)
عناوین مرتبط
...
wikifeqh: عقل_بشر_و_نبوت