عقش

لغت نامه دهخدا

عقش. [ ع َ ] ( ع مص ) خم دادن چوب را. || فراهم آوردن شتران را. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).

عقش. [ ع َ /ع َ ق َ ] ( ع اِ ) تره ای است. ( منتهی الارب ). بقله ای است. ( از اقرب الموارد ). || سرشاخه های انگور.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بار پیلو. ( منتهی الارب ). میوه اراک. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

تره ایست بقله ایست

پیشنهاد کاربران

بپرس