عقده حقارت یا حس خودکم بینی یکی از عقده ها در روان شناسی و روان کاوی است که از جهت واکنش های رفتاری و علمی دارای دو گونه تأثیر مثبت و منفی است. عقده حقارت یک احساس مداوم بی کفایتی است که اغلب منجر به این باور می شود که فرد به نحوی نسبت به دیگران دچار کمبود یا حقارت است.
عقده حقارت که اغلب اوقات ناخودآگاه است، در اثر عوامل و انگیزه های گوناگون در روان انسان ها به وجود می آید. ژان پیاژه در این باره می گوید: «به نظر روان شناسان هیچ مرد یا زنی نمی تواند به طور کامل از عدم تعادلی که منجر به نشانه های روانی عقده حقارت می شود، فرار کند. ولی این عدم تعادل گاه رسیدن به موفقیت های بزرگ را سبب می شود. در واقع بعضی پیروزی ها را ممکن است نتوان بدون محرک قوی احساس حقارت به دست آورد. »[ ۱] به گفته آلفرد آدلر، احساس حقارت ممکن است با تربیت در کودکی ( مثلاً مقایسه نامطلوب با خواهر یا برادر ) ، محدودیت های جسمی و ذهنی، یا تجربه موقعیت اجتماعی پایین تر ( مثلاً با رفتار نامطلوب توسط همسالان فرد ) ایجاد شود. [ ۲]
عقده حقارت ممکن است باعث شود که فرد به طرق مختلف سعی در جبران عقده خود را داشته باشد. به عنوان مثال، افرادی که به دلیل قد کمتر از میانگین خود احساس حقارت می کنند ( قدگرایی و عقده ناپلئونی ) ممکن است کفش های خاصی بپوشند تا خود را بلندتر نشان دهند یا افرادی را در دایره اجتماعی خود احاطه کنند که کوتاه تر از آنها هستند. اگر این رفتار به افراط کشیده شود، تبدیل به یک روان نَژَندی می شود. [ ۳]
مفهوم عقده حقارت توسط آلفرد آدلر، بنیانگذار روان شناسی کلاسیک آدلری[ ۴] و در شاخه روانکاوی روان شناسی معرفی شد. این مفهوم به موازات آن چیزی است که پیر ژانه آن را احساس ناکاملی ( به فرانسوی:sentiment d’incomplétude ) نامیده بود. [ ۵] این مفهوم در بسیاری از آثار زیگموند فروید نیز ظاهر می شود، اما به دلیل پیشرفت های بعدی در نظریه وی مورد توجه کمتری قرار گرفت. [ ۶] این مفهوم همچنین گاهی توسط کارل یونگ، همکار زمانی فروید، [ ۷] ( همزمان با اصطلاح عقده روانی ) استفاده شد. [ ۸]
عقده حقارت زمانی رخ می دهد که احساس حقارت از طریق دلسردی یا شکست در فرد تشدید شود. افراد دارای عزت نفس پایین تر یا افراد دارای جایگاه اجتماعی پایین تر ممکن است دارای عقده حقارت باشند. افراد دارای عقده حقارت همچنین ممکن است علائمی مشابه افسردگی را نشان دهند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفعقده حقارت که اغلب اوقات ناخودآگاه است، در اثر عوامل و انگیزه های گوناگون در روان انسان ها به وجود می آید. ژان پیاژه در این باره می گوید: «به نظر روان شناسان هیچ مرد یا زنی نمی تواند به طور کامل از عدم تعادلی که منجر به نشانه های روانی عقده حقارت می شود، فرار کند. ولی این عدم تعادل گاه رسیدن به موفقیت های بزرگ را سبب می شود. در واقع بعضی پیروزی ها را ممکن است نتوان بدون محرک قوی احساس حقارت به دست آورد. »[ ۱] به گفته آلفرد آدلر، احساس حقارت ممکن است با تربیت در کودکی ( مثلاً مقایسه نامطلوب با خواهر یا برادر ) ، محدودیت های جسمی و ذهنی، یا تجربه موقعیت اجتماعی پایین تر ( مثلاً با رفتار نامطلوب توسط همسالان فرد ) ایجاد شود. [ ۲]
عقده حقارت ممکن است باعث شود که فرد به طرق مختلف سعی در جبران عقده خود را داشته باشد. به عنوان مثال، افرادی که به دلیل قد کمتر از میانگین خود احساس حقارت می کنند ( قدگرایی و عقده ناپلئونی ) ممکن است کفش های خاصی بپوشند تا خود را بلندتر نشان دهند یا افرادی را در دایره اجتماعی خود احاطه کنند که کوتاه تر از آنها هستند. اگر این رفتار به افراط کشیده شود، تبدیل به یک روان نَژَندی می شود. [ ۳]
مفهوم عقده حقارت توسط آلفرد آدلر، بنیانگذار روان شناسی کلاسیک آدلری[ ۴] و در شاخه روانکاوی روان شناسی معرفی شد. این مفهوم به موازات آن چیزی است که پیر ژانه آن را احساس ناکاملی ( به فرانسوی:sentiment d’incomplétude ) نامیده بود. [ ۵] این مفهوم در بسیاری از آثار زیگموند فروید نیز ظاهر می شود، اما به دلیل پیشرفت های بعدی در نظریه وی مورد توجه کمتری قرار گرفت. [ ۶] این مفهوم همچنین گاهی توسط کارل یونگ، همکار زمانی فروید، [ ۷] ( همزمان با اصطلاح عقده روانی ) استفاده شد. [ ۸]
عقده حقارت زمانی رخ می دهد که احساس حقارت از طریق دلسردی یا شکست در فرد تشدید شود. افراد دارای عزت نفس پایین تر یا افراد دارای جایگاه اجتماعی پایین تر ممکن است دارای عقده حقارت باشند. افراد دارای عقده حقارت همچنین ممکن است علائمی مشابه افسردگی را نشان دهند.
wiki: عقده حقارت