عقبول

لغت نامه دهخدا

عقبول. [ ع ُ ]( ع اِ ) باقی مانده بیماری و بقیه دشمنی و پس مانده ٔعشق. || تبخاله که بعد از تب برآید. || سختی. عُقبولة. ج ، عَقابیل. ( از منتهی الارب )( از اقرب الموارد ). رجوع به عقبولة و عقابیل شود.

فرهنگ معین

(عُ ) [ ع . ] (اِ. )۱ - سختی ، شدت . ۲ - باقی - مانده تب و بیماری ، ۳ - تب خال . ج . عقابیل .

پیشنهاد کاربران

بپرس