لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
پس افت، کندی، محکوم، تاخیر، واماندگی، عقب ماندگی، لنگی
عقب افتادگی، بازماندگی، عقب ماندگی
پیشنهاد کاربران
backward people [✅ مدیریت و اقتصاد سلامت]
واپسی. [ پ َ ] ( حامص مرکب ) عقب ماندگی :
قافله شد، واپسی ما ببین
ای کس ما، بی کسی ما ببین.
نظامی.
شانی از فرهاد ومجنون واپسی دون همتی است
در قطار بختیان عشق پیشاهنگ باش.
شانی.
|| به مجاز، ادبار :
... [مشاهده متن کامل]
واپسی است گر فلک با تو بمهر رو کند
ورت دهد فزونیی آنهمه نیز اندکیست.
ادیب نیشابوری ( امثال و حکم ج 4 ) .
قافله شد، واپسی ما ببین
ای کس ما، بی کسی ما ببین.
نظامی.
شانی از فرهاد ومجنون واپسی دون همتی است
در قطار بختیان عشق پیشاهنگ باش.
شانی.
|| به مجاز، ادبار :
... [مشاهده متن کامل]
واپسی است گر فلک با تو بمهر رو کند
ورت دهد فزونیی آنهمه نیز اندکیست.
ادیب نیشابوری ( امثال و حکم ج 4 ) .