عقب ماندگی

/~aqabmAndegi/

برابر پارسی: واپس ماندگی

معنی انگلیسی:
backwater, lag

لغت نامه دهخدا

عقب ماندگی. [ ع َ ق َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) عقب افتادگی. پس ماندگی. دنبال افتادگی. ( فرهنگ فارسی معین ). کندسیری و توقف در مسیر به کمال.

فرهنگ فارسی

پس ماندگی دنبال افتادگی ( نسبت به دیگران ) .

مترادف ها

lag (اسم)
پس افت، کندی، محکوم، تاخیر، واماندگی، عقب ماندگی، لنگی

mustiness (اسم)
عقب افتادگی، بازماندگی، عقب ماندگی

پیشنهاد کاربران

backward people [✅ مدیریت و اقتصاد سلامت]
واپسی. [ پ َ ] ( حامص مرکب ) عقب ماندگی :
قافله شد، واپسی ما ببین
ای کس ما، بی کسی ما ببین.
نظامی.
شانی از فرهاد ومجنون واپسی دون همتی است
در قطار بختیان عشق پیشاهنگ باش.
شانی.
|| به مجاز، ادبار :
...
[مشاهده متن کامل]

واپسی است گر فلک با تو بمهر رو کند
ورت دهد فزونیی آنهمه نیز اندکیست.
ادیب نیشابوری ( امثال و حکم ج 4 ) .

بپرس