( عقب-ان ) عقب-ان. [ ع ِ ] ( ع اِ ) ج ِ عُقاب. ( اقرب الموارد ). ج ِ، عُقبان که آن جمع عُقاب باشد. ( از منتهی الارب ). رجوع به عُقاب شود. || ج ِ عِقاب که به معنی شکنجه و عذاب است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).، عقبان. [ ع ُ ] ( ع اِ ) پایان کار. ( منتهی الارب ). عاقبت و سرانجام. ( از اقرب الموارد ). || آخر هر چیز: جاء فی عقبان الشهر؛ او وقتی آمد که همه ماه گذشته بود. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ج ِ عُقاب. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به عقاب شود.