عقارت

لغت نامه دهخدا

عقارت. [ ع َ رَ ] ( ع مص ) عقارة. نازاینده شدن. نازایی. عقر. رجوع به عقارة و عقر شود.

عقارة. [ ع َ / ع ُ رَ ] ( ع مص ) نازاینده شدن زن. ( از منتهی الارب ) ( دهار ) ( المصادر زوزنی ). عاقر و عقیم شدن. ( از اقرب الموارد ). عَقر. عُقر. عَقار. عقارت. رجوع به عقر و عقار و عقارت شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس