عفیط. [ ع َ ] ( ع مص ) تیز دادن بز. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). عَفط. عَفَطان. و رجوع به عفط و عفطان شود. || بینی افشاندن میش ، بسان خر. ( از اقرب الموارد ). عَفط. و رجوع به عفط شود. || ( اِ ) آب بینی میش. ( از منتهی الارب ). عفطة. رجوع به عفطة شود.