عفیر
لغت نامه دهخدا
عفیر.[ ع ُ ف َ ] ( اِخ ) نام خر پیغمبر ( ص ) مانند یعفور. || اسبی است مر جهینه را. ( از منتهی الارب ).
عفیر. [ ع ُ ف َ ] ( اِخ ) ابن عدی بن حارث ، از کهلان از قحطانیه. جدی است جاهلی و او پدر قبیله مشهور «کندة» می باشد. ( از الاعلام زرکلی به نقل از نهایةالارب ص 296 و جمهرةالانساب ص 399 ).
عفیر. [ ع ُ ف َ ] ( اِخ ) ابن معدان ، تابعی است. رجوع به ابوعائذ ( عفیر... ) شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید