عفق
لغت نامه دهخدا
عفق. [ ع َ ف َ ] ( ع اِمص ) آمد و شد شتران بر آبخور. ( منتهی الارب ).
عفق. [ ع ُف ُ ] ( ع اِ ) مگس. ( منتهی الارب ). || گرگهایی که نمی خوابند و نمی خوابانند. ( از اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید