عفرنی

لغت نامه دهخدا

عفرنی. [ ع َ ف َ نا ] ( ع اِ ) اسد و شیر. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) شیر درشت اندام. ( منتهی الارب ). اسد عفرنی ؛ شیر شدید و سخت. ( از اقرب الموارد ). لبوة عفرنی ؛ ماده شیر استوارخلقت. ( منتهی الارب ). ماده شیر شدید و سخت. ( از اقرب الموارد ). نون و الف آن زائد است الحاق را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، عَفَرنَون. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس