عظی. [ ع َ ظا / ع َ ظَن ْ ] ( ع مص ) آماسیدن شکم شتر از خوردن گیاه عنظوان. ( از اقرب الموارد ). عَظا. ( منتهی الارب ). رجوع به عظا شود.عظی. [ ع َ ] ( ع ص ) شتر آماسیده شکم از خوردن گیاه عنظوان. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). عَظ. عَظیان. و رجوع به عظ و عظیان شود.