عظب
لغت نامه دهخدا
عظب. [ ع َ ظَ ] ( ع مص ) لازم گرفتن و صبر گزیدن بر کسی. || فربه گشتن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
عظب. [ ع َ ظِ ] ( ع ص ) در جای خشک فرودآینده. ( منتهی الارب ). آنکه در فلات و جاهای خشک فرود آید. عاظب. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید