عظات. [ ع ِ ] ( ع اِ ) ج ِ عِظة. ( اقرب الموارد ).نصیحتها. پندها. اندرزها. رجوع به عظة و عظت شود: اندوه من به روی تو بودی گسارده و آرام یافتی دل من از عظات تو.
مسعودسعد.
بهر این بو گفت احمد در عظات دائما قرة عینی فی الصلاة.
مولوی.
فرهنگ عمید
= عظت
پیشنهاد کاربران
نصایح اندرز ها پندها بهر این بو گفت احمد در عظات دائما قرة عینی فی الصلوة ✏ �مولانا�